پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 902
نویسنده : بيك بابا

سلام مینو جان مدتهاست از تو خبری ندارم ولیکن نامه ام را به آدرس قبلی می فرستم شاید که بخوانی.

رهگذری با خود زمزمه می کرد که روزگار پروین هم همانند مینوست ، ولی من نتوانستم موضوع را خوب دریافت کنم .نگران شدم ، نمی دانم چرا دیگر از صدایی بگوش نمی رسد ، آیا تو هم به دلیل کهولت سنی همانند من در حال انتقال به خانه سالمندانی یا بدلیل صحت بدن خود را به جناح ها متصل کرده ای و یاد دوستان قدیم نمی کنی .چون اعتمادی به سیدن نامه ندارم بنابراین اسرار خود فاش نمی کنم . اگر پاسخ دریافت کردم  روزگارم را برایت خواهم نوشت.

سلام پروین جان

نامه ات را زمانی دیدم که آخرین رمق ها را تجربه می کنم ودیگر نای سخن و سو دید ندارم بعضی از مهره های کمرم شکسته و گلستانم به خارستان تبدیل شده . هرچند که تو هم چندان از من جوان نیستی و لی روزهای شادی برایت آرزومندم.میدانی که من از سال 1319 حدود هفت هزار داماد تحصیل کرده برای دختران تو تربیت کردم اما صد حیف از یک احوالپرسی توسط عروس و داماد ها.فریاد را همه می شنوند ولی سکوت مرا هیچ کس نمی شنود یا نمی خواهند بشنوند.خانه ام به ویرانه ای تبدیل شده ، هیچ صدایی به جز صدای جغد در راهرو شنیده نمی شود،سقف ها تاب برف را ندارد، پنجره ها همگی همانند عینک من شیشه شکسته دارند و بجای روشنایی ، زخمی بر چشمان و جسمم وارد می کنند . تو خوشحال باش که به خانه سالمندان منتقل می شوی .هرچند که آینده ای روشن برای تو و خانه سالمندیت نمی بینم باز امید به شادیت دارم.

شنیده ام مرا همانند زمان بربریت به برده گی خواهند فروخت و بر این امر افتخار خواهند کرد. بگذریم از خودت بنویس که دیگر فرصتی برای مکاتبه وجود نخواهد داشت ولی بر عروسانم بگو آینده زیبایی برای نوادگانمان بسازند.

مینو جان سلام دوباره ام را بپذیر

از خواندن نامه ات غمگین و بجای دیگران شرمنده شدم ، آنچه به اختار نوشته بودی برایم از هفت من مثنوی مفید تر واقع شد و رسیدم به اینکه درد مشترکی داریم و عروسان تو و دامادان من دیگر گذشته را فراموش کرده اند و هویت خود باخته اند و چند تایی هم که گهگاهی سخنی میگویند کاری نمی توانند انجام دهند ولی باز به همین خوشحالم.

با خود اندیشیدم تا علت این سیاه بختی و فلاکت فرهنگی راپیدا کنم و رسیدم به اینکه اگر کاری به کارمان نداشته باشند روزی روی استخوانمان گلی خواهد رویید تا شاید نوادگان من وتو نظاره گر آن باشند.

وقتی تمرکز گزینی مراکز استان ها شروع شد وفروختن کوپن مواد غذایی و اجاره نشینی به شرط در یافت مصالح ساختمانی و زمین افتخار شد ، فرزندانمان با رها کردن زمین و تولید عامل رویش برگ های زرد برروی درختان شدند و صدای بع بع کوسفندان دیگر شنیده نشد. وقتی بنام کنترل جمعیت وازکتومی را مجانی و کم فرزندی را شائنیت تعریف کردند دیگر صدای بچه ها هرروز کمتر و کمتر می شد ولی هیچ به هوش نبودند که چه می کنند .وقتی آب و بر ق و گاز داشتن افتخار بودسرمایه گزاری برای تولید فراموش گردید بنابراین مهاجرت لازم ادامه حیات فرزندانمان بود.پس عروسان تو و دامادان من کردند آنچه باید می کردند .

بیا تنها بگرییم تا شاید شاید.............


:: برچسب‌ها: مینو , پروین , سالمندان ,



علم و آموزش در دیزج خلیل علیا
نوشته شده در دو شنبه 24 مهر 1392
بازدید : 1276
نویسنده : بيك بابا

دانش در روستا

پایه های دانش و نوشتار را در این روستا ها میتوان در گذشته های دور و باستناد به دست نوشته های خوش خط قباله های ازدواج و خرید وفروش املاک و اجاره نامه ها و حاشیه نویسی در قران ها و همجنین وجود کتاب های خطی و چاپ سنگی موجود درخانه ها بدست آورد.مکتبداری برای پسران ودختران برای تدریس علوم دینی از گذشته رواج داشته مستند ترین آنها که هنوز نامشان در بین مردم ذکر می شود  نام ملا ملک خانم (جده مادری خانواده بهجت) و مکتبخانه و مکتبداری میرزا عبداله ذاکر که قبل تاسیس مدرسه ، درسال 1311 مکتبداری می کرد.اولین مدرسه رسمی پسرانه با تلاش خیرین ومتفکرین روستادر سال هزار وسی صدونوزده راه اندازی واعیانی آن وقف اداره فرهنگ و عرصه وقف اداره اوقاف می شود.بدن توجه به مخالفت عده ای کلاس های اکابربرای مردان و زنان نیز از استقبال خوبی برخوردار بود.پس از گذشت چند سال در1330 با همت محله پایین دبستان دخترانه پروین افتتاح و با ارتقاء نیاز ها دبیرستان رضا خورشیدی با هزینه شخصی در سال 1350 ساخته شد و با نظارت مردان دلسوز، دانش آموزان به صورت مختلط تحصیلات دبیرستانی را در محل ادامه داند( قبل از ساخت دبیرستان، دانش آموزان مقطع متوسطه در مدارس شبستر به تحصیل می پرداختند) .در سال 1359 دبیرستان و راهنمایی دخترانه مجزایی در محل تاسیس گردید . چگونگی شروع تفکر ایجاد مدرسه مدارس رسمی، تلاش برای انتخاب بهترین معلمین در سطح کارشناسی، مدیریت مدرسه مختلط،... هریک داستان ها و تلاش و ایثار گری های خود را دارد که از این مقوله خارج می باشد.تحویل می گردد. اگر امروز در هر خانواده این روستا حداقل یک یا چند مهندس ،دکتر ، دبیر ، متخصص ،غیره حضور دارد و در سطح ملی و یاخارج از کشور بانی ثمرات هستند، نتیجه تلاش و نیک اندیشی گذشتگان می باشد.اگر امروز شاهد تخریب مدارس ابتدایی و رو به تعطیلی رفتن دبیرستان های روستا هستیم باید دلایل را در سیاست های مهاجرتی، کنترل جمعیت،عدم سیاست گذاری ایجاد مراکز تولیدی بررسی کنیم.

 

                                                                 بیک بابا

هرگونه بهره برداری با قید منبع بلامانع است


:: برچسب‌ها: دیزج خلیل , علیا , مینو , شبستر , پروین ,



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 55 صفحه بعد