پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
دبیرستان رضاخورشیدی دیزج خلیل
نوشته شده در دو شنبه 29 آبان 1391
بازدید : 1063
نویسنده : بيك بابا

خاطرات دبیرستان روستا

نیمه اول سال پنچم بود که به دبیرستان رضا خورشیدی نقل مکان شد و به دلیل تغییر سیستم تحصیلی به راهنمایی ،کلاس های راهنمایی در آنجا شروع شد مدرسه ای که آزمایشگاهی داشت و کادر آموزشی تغییر کرده بود ، تعدادی از کلاس ها به صورت مختلط بود و برای هر درسی معلمی جدا ( آقا و خانم) سر کلاش حاضر می شد، دیگر مثل دبستان مینو نبود که شاگردان فقط از هفت محله باشند بلکه شاگردان جدیدی از وایقان و نوجده هم به کلاس ها اضافه شده بود، سطح تحصیلی معلمین و رفتار های آنان فرق کرده بود،برنامه های دو هزار و پانصد ساله تشکیل می شد و بعضا والدین برای مسایلی به مدرسه دعوت می شدند،دختران و پسران مثل خواهر و برادر در کنار هم بودند هرچند که کوری خوانی هایی  در کلاس بین این دو قشر وجود داشت ولی افکار منفی بین آنان واقعا در حد صفر بود و هنوز هم بعد از گذشت سالها از این کلاس ها دختران و پسران همکلاسی آن روزگار خیلی محترمانه با همدیگر سلام وعلیک دارند و احترام همدیگر را رعایت می کنند. دبیران آقا و خانم را هر کجا ببینند تکریم می کنند ،کادر تربیتی آن روزگار عبارت بودند از آقایان رستمعلی نقابی، حسین نقابی، محمد زاده ،میرزا محمد زاده،رسول زاده، میرزایی ، کبود،خانم ها جعفری ، رشدی،کلام الهی، ،مزین دیزجی و ... که اکثر دانشگاه دیده بودندیا در سطوح بالای تربیت معلمی و بیشتر دبیران از تبریز می آمدند.

یادشان گرامی و عاقبتشان به خیر . جا دارد از مدیریت  و ارشادات اخلاقی مرحوم برادران نقابی در آن دوران  یادی شود که روابط اخلاقی خوبی را در آن محیط  مختلط برقرار کرده بودند.ماجرای درخت کاری سمت جنوب حیاط دبیرستان ، مسابقات مختلف بویژه الاغ سواری در جشن سلطنتی ،رد وبدل شدن نگاتیو پلی گپی سوالات امتحانی، جابجایی تخته پاک کن اسفنجی آجری رنگ با آجر یا تخته  نگهدار چلو درب کلاس برای سر بسر گذاشتن با دبیر ، رفتن اردو با بعضی از دبیران ، گرفتن تغذیه رایگان بعضی از بچه ها با لطایف الحیل یا تهدید ،خواندن کتاب های ممنوعه سیاسی وایجاد ارتباط پنهانی با دانش آموزان مورد اعتماد ،رفتن به باغات برای درس خواندن وتماشای فیلم های باراتا و مرد شش میلیون دلاری.... هریک داستانی جداگانه است که مجال پرداختن به تک تک آنها از حوصله خارج است.نیاز به عنوان نیست که این دبیرستان نیز در ارتقاء علمی منطقه خدمات شایانی داشته است. من دبیرستان گلشن راز شبستر را نیز تجربه کرده ام  ولی خاطرات این دوران  با خلد آشیان حسین پررنگ که به حق جوانی فهیم ، خداجوی ،درد آشنا ، با ادب و محجوب بود شروع و خاتمه می یابد.چند مدتی نیز بادوستان بزرگوار ومتدین و تلاشگر حسن کا ظم پور و قاسم ناپیدا به اتفاق چهار نفری خاطراتی بیاد ماندنی بر خود بوجود آوردیم.


:: موضوعات مرتبط: , , سرگرمی ها , ,
:: برچسب‌ها: رضا خورشیدی , دیزج خلیل , دمساز , علیا , بابا , پررنگ , آزمایشگاه ,



اتومبیل در دیزج خلیل علیا
نوشته شده در پنج شنبه 25 آبان 1391
بازدید : 1199
نویسنده : بيك بابا

اتومبیل در روستا

اتومبیل مدرن  اولین بار توسط آقای ارشد نصیر پور به روستا آورده شد و در روزهای

چهار شنبه و روز های عادی به عنوان آژانس های امروزیسرویس دهی می کرد،چه افرادی

که به دلیل آمدن خودرو توسط ایشان از مرگ نجات یافتند راننده ای بود خود ساخته و دوره دیده

دوران سربازی ، خیلی از افراد توسط ایشان رانندگی را در روستا یاد گرفتند و اولین نفر از آنها آقای علی

اکرادی بود یادم است وقتی ماشین را در اختیار ایشان گذاشت تا در میدان روستا دور بزند همزمان  با حضور

پارچه فروش دوره گرد مشهدی اسد در کنار دیوار غربی  میدان ، دوره گرد شریف عمو ،مسگر ی ازشهر بنیس

بود. خلاصه به دلیل کامل نشدن آموزش ، ماشین  با درخت بید کنار جوب تصادف کرد .

بعد ها آقای اکرادی راننده ماشین سواری  آژانس محلی شد و متعاقب آن

مینی بوسیرا خریداری نمود. قبل از ایشان آقای حسین طربخواه

دارای مینی بوس بود و در خط تبریز به شبستر کار می کرد .چند سال بعد

راننده های دیگری در محل آمدند مانند آقای اکبر شعبانی و باقر نژادی .که همگی

نام های نیکی از خود به جا گذاشته اند و با خاطرات تلخ و شیرین مردم محل آشنا شدند .

 قبل از آمدن خودرومسافرت های نزدیک مردم با استفاده از اسب و الاغ و درشکه و دروچرخه انجام می شد.

                                                                         بیک بابا

 

هرگونه بهره برداری با قید منبع بلامانع است


:: برچسب‌ها: , شبستر , دیزج خلیل , , علیا , اتومبیل ,



اتش ، اخگر ،نفت در دیزج خلیل
نوشته شده در جمعه 19 آبان 1391
بازدید : 3075
نویسنده : بيك بابا

نفت و روستا

قبل از فراوانی نفت و کبریت ، معمولا برای آتش زدن اجاق و تنور از زغال آخگر باقی

مانده در زیرخاکستر استفاده می شد.چنانچه  روزی اخگری در منزلی نبود.

باید خاک انداز فلزی را بر داشته و در همسایه را زد، که فلان باجی در  

منقلیا در اجاق آتش دارید برای شعله ور کردن اجاق بدهید. .

همسایههم یک تیکه زغال سرخ شده را به کهنه

پارچه ای پیچانده و می گفت (توکلسن سلیقه) ،

فوت کنتا خاموش نشه تا به اجاقتان برسد.

بعد ها که کبریت و نفت در مغازه ها

زیاد شد، مردم به استفاده

از نفت و کبریت افتخار می کردند. خرید

نفتبا استفاده از ظروف لیتری خریداری و صرفا

در چراغ های روشنایی فتیله ای و اواخر در چراغ های

زنبوری مورد استفاده قرار می گرفت . افراد باسلیقه به طور

معمول بعد از پختن غذا بر روی اجاق های هیزم سوز، مقداریاز اخگر ها

را در داخل منقل یا اجاق زیر خاکستر پنهان می کردند تا در روز آتی بجای کبریت و آتش

زنه مورد استفاده قراردهند.  

 

                                                                                          بیک بابا



:: برچسب‌ها: , دیزج خلیل , روستا , نفت , اخگر ,



قران . دیزج خلیل علیا
نوشته شده در جمعه 19 آبان 1391
بازدید : 1171
نویسنده : بيك بابا

قران و روستا

قران مجید این معجزه الهی از دیر باز مورد احترام و تکریم مردم روستا بود. در گذشته های دور که صنعت چاپ سنگی رونق نگرفته بود در تعدادی از منازل قران وجود داشت وبعضا تولد ومرگ و وقایع مهمه را در حاشیه قران یادداشت می کردندولی آنچه به داد دارم احتمال نبود قران در منازل بعید به نظر می رسد.مردان  وزنان روستا به شیوه های مختلفی قران فرا می گرفتند که از جمله آنها استفاده از ملا باجی ها و مکتب دار ها و خواند اصطلاحا عم جزء، بازگویی سعر هایی 

ادامه


:: موضوعات مرتبط: , , سرگرمی ها , ,
:: برچسب‌ها: , دیزج خلیل , روستا , علیا , قران , مکتبخانه , ,



خانواده دردیزج خلیل علیا
نوشته شده در شنبه 13 آبان 1391
بازدید : 885
نویسنده : بيك بابا

تربیت خانواده در روستا

دوران کودکی دورانی زیبا وزمان ساخت وتشکیل زیر بناهای تربیت محسوب می گردد،آموزش ها بیشتر جنبه عملی و یا با استفاده از بازگویی داستان ها ، افسانه ها ، خاطرات بزرگان خانواده ، بازی های محلی شروع می شد.تاکیدات بیشتر روی جنبه های اخلاقی انجام می گرفت مانند اعتماد وعمل به هنجار های گذشتگان، فراخی سینه، تلاش برای معاش، خانه محوری،صداقت و مهر ورزی،احترام به بزرگان و فامیل،معاشرت با همسایگان،بکار بردن کلمات محترمانه نسبت به دیگران،ارتباط با بستگان،رعایت حلال و حرام، آزاد اندیشی، تکیه به جایگاه خود،ناموس پرستی، توجه به تحکیم خانواده،ورود در امور اجتماعی و....اصول تربیتی بود که به طور دایم به کودکان یاد آوری می شد.

 

عفت از ناموس مردم کن اگر باغیرتی       تاکنند عفت زناموس تو باغیرتان

تحکیم خانواده ها واقعا ستودنی است هر چند زندگی سنتی در حال گذر و تبدیل به مدرنیسم باشد باز جای تمجید از این تحکیم و عواطف مردمی وجود دارد.

                                                                                             بیک بابا


:: برچسب‌ها: خانواده , تربیت , شبستر , دیزج , ,