پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
عکس وسخن
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 430
نویسنده : بيك بابا

                                 

                                                                                                                       


:: برچسب‌ها: شبستر , عکس قدیمی ,



عکس وخاطره
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 462
نویسنده : بيك بابا

 

.. 

 

(سید چواد دمادم-میرزا محمد دلالت-یداله طربخواه-

رضا کرم زاده-محمد حسین ظریفی-رستمعلی نقابی-فتح اله فروع الدینی-قدرت اله وجدانی سرابی-

اسماعیل رسول زاده-محمد باقر باباپور-صمد جبارلویی-اصغر کرم زاده-اکبر طالبی-عباس ترابی-

اصغر یوسفلویی-حسین لطیفی-رستمعلی پورعبداله،احد ترابی


:: برچسب‌ها: دمادم , ظریفی , ترابی ,



روحانی ها
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 410
نویسنده : بيك بابا

روحانیونی که در روستا وعظ می نمودند را به یاد داری هرکدام سبک وسیاقی داشتند و ارتباط خاصی با جامعه

، حجت الاسلام قدرت وجدانی سرابی با آن عبای زرد و قهو ای نعلین زرد رنگ ،نحوه چای خوردن خاص خودش(چایی

در نعلبکی ریخته بعد از خنک شدن در فنجان ریخته و با یک قند ) سخنرانی های شب های عاشورواحیایش سوزناک بود ، سخن

از قمر و کهکشان نیز می گفت ، با عده ای صیغه اخوت بسته بود ، فردی حلیم و خوش برخورد جلوه می کرد.حجت الاسلام حسین 

بهبهانی ، مردی قد بلند و سوار بر اسب ، عبای سیاه و عمامه سفید ، سخن گفتنش از جریانات کربلا همانند به تصویر

کشیدن صحنه کربلابود به صورت نقطه به نقطه ، زیاد اهل نوحه خوانی نبود ولی سخنانش جالب بود،

از نظر کلامی فردی روراست و رک گو ، سری نترس داشت ،آخر کلامتش را مد می داد و

کلام را آشکارمی نمود.خواندن عقد ازدواج جوانان  با صدای ایشان شنیدنی بود.

حجت الاسلام ملا عیسی    که خیلی ساده و خودمانی وعظ می نمود ،

اصلا در وجودش غرور و تعارف نبود ، تعداد حاضرین در

مجلس اهمیتی نداشت و آنچه اراده به گفتنش داشت، می گفت ،هرچند دارای

مشگل جسمی بود ولی کلامش برای عده ای دلنشین بود هر چند که عده ای قلیل، تحصیل

کرده ی سطح دبستانی خود را از او فراتر دانسته و دیپلم ناقص یا کامل مدرسه  ای خود رابعضا بالاتر

از معممین می دانستند ولی آن مرحوم پاسخ های زیبایی و در شان مطرح می کرد .یک روحانی که از وایقان

می آوردند پیرمردی بود خوش قلب و ساده ، بیشتر برای عزاداری  خانواده ها می آمد ، آخر کلمات را بیش از اندازه

مدّ می داد ،تلقین دادن وی برای مرحوم شدگان واقعا سوز ناک و از روی صدق و صفا بود.در هر منبرش تذکری در مورد ربا خواری میداد. 

 


:: برچسب‌ها: بهبهانی , خمینی , دیزج خلیل ,



سبد بافی
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 438
نویسنده : بيك بابا

 

 

بافتن سبد های مختلف از چوب سنجد وبید مخصوص را خواستی یاد بگیری قبلا اساتید زیادی بودند

که ازدنیا رفته اند ولی سلام مرا به آقای محمد نسرین دخت که مردی با صفا و شوخ و متدین

و کار دان است برسان و خواهش کن تا برایت کار بافتن سبد یاد بدهد هم برای این دنیایت

خوب است و هم برای اون دنیا و ولی باید حوصله کنی و مداومت و استاد را هم راضی نگهداری

که رضایت استاد بالا تراز سبد میوه ، سبد باغی ، سبد دسته دار و سبد بزرگ ( کوله) و سلطباق و سبد مواد

خوراگی و سایر سبد ها است حتما فوت سبد بافی را هم بپرس تا در آینده مشگل نداشته باشی . حالا بگو بیکاری پدرم

را در آورده و کسی  نیست کمک کند،  و... این سفارش ما و اون استاد واونم سبد چوبی . دیر جنبیدی لیست آموزشیاران 

برای این ترم پر شده، برو پاییزبا بزرگترت  تشریف بیا ر این سفارش هم به درد خود سفارش کننده می خورد


:: برچسب‌ها: سبد بافی , کرم زاده , تبریز ,



کروکی
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 469
نویسنده : بيك بابا

کروکی کوچه ها 50 سال قبل واسامی آنها:دیرمان باشی (چایلاق)- اسدی کوچه سی(جنوبی)-

یدی مهره ازاولین کوچه شرقی تا کن کوچه(شرقی –غربی)-قله باغ (جنوبی)-بی نام(حنوبی)

– بی نام(شمالی)- صابونی یا صابولی(جنوبی)- گن گوچه –میدان کوجه سی(شرقی)

- قوخمازلی(غربی)-مدرسه کوچه سی(شمالی)-قبرستان یولی(غربی)- قبرستان اتگی

- قیرستان باشی( شمالی)- باغ یولی از قبرستان تا  اسد باغ باشی(غربی)-( دلاک

لی کوچه سی. جنوبی)-میدان یا چشمه باشی- منجوقلی( جنوب شرقی میدان)-

اشاقی کوچه( جنوبی) شرشر (غربی)- ملا احمد کوچه سی(شرقی)-

حمام یولی از انتهای شرشر به سمت جنوب حمام یولی- انتهای

روستا گنداب( جنوبی) -دوتا راهر معروف به رخرو(


:: برچسب‌ها: کروکی , شبستر , دیزج خلیل , روستا ,



توپ نوروزی
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 475
نویسنده : بيك بابا

 

با استفاده از یک لوله آب 30 سانتی که یک

طرف آن بوسیله چکش کاملا مسدود و خمیده شده  و

در فاصله دو سانتی ته آن بک سوراخ یک یا دو میلی متری 

تعبیه کن، یک کنده درخت که قابل جابجایی باشد ، مقداری تسمه فلزی

و میخ ، مقداری باروت تجاری و یک سیم نیم متری که برسرش پارچه ای بسته

شده ، یک کبریت، مقداری پارچه ،تعدادی سنگ کوچک و یک چوب 40 سانتی  و مقداری پنبه.

حالا لوله را با استفاده از تسمه و میخ به کنده درخت محکم کن ، از منطقه مسکونی خارج و یک قبر کهنه

یا سه کنج دیوار باغی را پیدا کن تا کنده را به آن تکیه دهی . مقداری باروت داخل لوله بریز و بعد به اندازه سه

سانت پارچه خشک به لوله به چپان ، با چوب کوچکت محکم کن ، باز مقداری سنگ کوجک روی پارچه

بریز و مجدد مقداری پارچه مرطوب به لوله داخل و محکم کن. پنبه کوچکی به باروت ریز مخلوط

کن حالا بگذار روی سوراخ لوله ، وکُنده را به دیوار تکیه بده و خروجی لوله را به سمت

امنی بگذار ، پارچه سر سیم را آتش بزن و از فاصله امنی ، آتش را به فتیله پنبه ای

نزدیک کن و به محض روشن شدن در جان پناهی پناه بگیر اگر درست کار

کرده باشی  صدای انفجار توپ شما باعث اعلام تحویل سال شده .

مراقب باش قبل از تو رادیو و تلوزیون به خانه ها نیامده باشد که ارزش

کار تو از بین برود ،حتما چند نفر از دوستان را همراه داشته باش ،اول عیدی برای

خودت و خانواده ات و سایرین ایجاد خسارت نکن ،ببینم زنده ای پس عید ت مبارک ولی دیگر

اینکار را نکن  چون بازی خیلی خطرناکی است ، مامان برایت ازبازار هفت ترقه کاغذی خریده با اونا بازی کن.   

 صادق


:: برچسب‌ها: توپ , نوروز , دیزج خلیل ,



بئش داش( هفت سنگ)
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 390
نویسنده : بيك بابا

بئش داش(هفت سنگ را بلدی )؟

لیس پس لیس را خوب کار کردی ، لی لی را استادی.  

احتمالا قاب بازی نکردی؟ اول سعی می کنی به همه سفارش بدهی

که قاپ ( کشکک زانو) کوسفندی اگر در گوشت کیلو 5 تومانی پیدا کردند را

بعد از خوردن آبگوشت جدا کرده ، برایت نگهدارند وقتی به 10 -15 تارسید میری سمت

کوچه بچه هایی که دارای قاپ گوسفندی هستند را خبر می کنی ، یک  دایره به قطر 2متر برروی

زمین ترسیم می کنی . در مرکز آن یک خط نیم متری  و به موازات آن 2 خط در بیرون

دایره و با فاصله 50 سانتی . هرکدام به تعدا د مساوی قاپ گوسفندی را در کنار

هم و بر روی خط وسط دایره می چینید. یکی از کشکک ها را که

سنگین و خوش دست است یا قبلا دادی در قسمت فرو رفته

آن سرب ریخته اند یا خودت قیر چسباندی را

انتخاب می کنی ، دربین انگشتان

دست راست یا چپ به

شکل بشکن زدن

می گیری، قاپ های  داخل دایره

را هدف گرفته و از روی خط بیرونی به

طرف آنها شلیک می کنی . اگر در همان مرحله

توانستی قاپی را از دایره بیرون کنی مال تواست. دوباره

از محل افتادن قاپ خوش دست( ساقا) به طرف هدف ها شلیک میکنی

اگر نتوانستی نوبت حریف است تا زمانی که قاپ های داخل دایره تمام شود باز ی

ا دامه دارد . برنده کسی است که بیشترین قاپ را مالک شده باشد. خسته نباشی انگشتهایت درد

گرفته و مادرت با چوپ جارو یا لنگه کفش بالا سرت ایستاده بهتره در بری.( روشهای دیگری هم دارد

که خودت یاد می گیری)


:: برچسب‌ها: هفت , دیزج خلیل , شبستر , قاب ,



الک دولک
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 429
نویسنده : بيك بابا

 

c

بازی الک دولک: یک چوب 25 سانتی به قطر 4-5 سانتی ،

 

یک چوب 70 سانتی با همان قطر پیدا کن ، دوسر چوب کوچک

 

را با چاقو به شکل مداد به تراش تا قطر آن یک سانتی متر کمتر از

 

خود چوب شود ،می توانی با دو روش استفاده کنی ،الف: چاله ای 10

 

سانتی در زمین چال و چوب کوچک را روی آن بگذار و با چوب بلند آن

 

را پرتاب کن اگر تیم مقابل موفق شد چوب کوچک را قبل از افتادن به زمین

 

بردار تو باختی در غیر این صورت نفر تیم مقابل باد آن را طوری به طرف چاله

 

پرت کند که در فاصله کمتر از 70 سانتی چاله قرار گیرد در غیر اینصورت شما فاصله

 

را با چوب اندازه گرفته و بعد با استفاده از همان چوب به نحوی بر طرفین چوب کوچک میزنی

 

که از زمین بلند شده و همزمان تو مانند گلف بر آن بزنی تا فاصله از محل فاصله بگبرد این کار را

 

سه مرحله می توانی انجام دهی و باز حریف آن را به طرف چاله پرتاب می کند و توهم به نحوی از

 

نزدیک شدن آن به چاله جلوگیری . تای این عمل تکرار می شود تا به متراژها یا اندازه گیری های تعین

 

شده ( 20-30-... چوب ) بررسی و آن موقع با استفاده از دست سه مرحله پیل را با چوب می زنی و یک

 

فاصله طولانی از چاله می گیری و حریف باید به حالت زو کشان این فاصله را طی کند ب- شروع بازی با استفاده

 

از پرتاب و زدن پیل است به شکل سرویس زدن پینگ پنگ و همان اعمال و روش های دیگر. خسته نباشی مادرت داره صدا می کنه برای شام.

 


:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , الک دولک ,



آب و جارو
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 462
نویسنده : بيك بابا

تمیز کردن کوچه ها برای دستجات حسینی:

به عنوان احترام به عزاداران حسینی و میهمان محسوب کردن آنان ،یک جارو و یک خاک انداز و

یک آبپاش  بر میداری ، به همراه بچه های همسایه از روز هشتم محرم کوچه خودتان را از هر گونه زباله

، نخاله و آشغال تمیز می کنی و مقداری آب می پاشی تا گرد و خاک نشه و گل آلود نیز نشود ، تا غروب عاشورا

هر از گاهی مراقبت می کنی که  کوچه کثیف نشود . خودت هم در هر کجا خواستی می توانی در هیات عزاداری شرکت

کنی چون دستجات حسینی دنبال اسم و رسم تو نخواهند بود و می شود گفت که تنها کاری بود که با نیت خالصانه پیگیری کردی .

خدا قبول کند


:: برچسب‌ها: کوچه , دیزج خلیل تبریز , عاشورا ,



استغاثه باران
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 444
نویسنده : بيك بابا

 

اجرای مراسم استغاثه برای باران تحت عنوان حابا ننه:

بعضی از سال ها که میزان بارندگی کم ومحصولات دچار کم آبی می شدند، با راهنمایی بزرگان، تعدادی کودک با درست

کردن عروسکی با استفاده از یک پارو که لباس بر آن می پوشاندندو در دست یکی از نوجوانان قراردگرفت وبچه های

کوچک نیز در دست خود کاسه پیاله سفالی گرفته به درب خانه ها مراجعه و همگی با استغاثه فریاد می زدند: هابا ننه نه ایستر

الاهدان یاغیش ایستر 

  الی قولی خمیرلی

بیر قاشق سواستر،

الله بو اوشاغلارا رحم ایله

مال داواردا سو ایستر

و صلوات های مکرر می فرستادند و از خدا درخواست باران می نمودند.صاحبان

خانه ها مقداری آّ ب برروی ادمک چوبی پاشیده و از خدا بر آورده شدن حاجات

بچه هار می کردومقداری تنقلات نیز به آنها هدیه می داد.بنا به شنیده ها در

دوران قحطی، خشک سالی به اوج رسیده و مردم برای ادای نماز استسقا

به بیرون از روستا رفته و بعد از نماز باران شدیدی باریده بود 


:: برچسب‌ها: استغاثه , دیزجی , شبستر , روستا ,



مشعل محرم
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 461
نویسنده : بيك بابا

 

ساختن مشعل برای شب عاشورا: تعدادی از دوستان و بچه ها را جمع می کنی ،

یک دستگاه طبل کوچک و یک شیپور به آنها می دی ، در وسط میدان شروع

به یاحسین گفتن می کنید ، هر از گاهی اعلام می کنی قصد تهیه مشعل برای

شب عاشورا را داری ، بچه ها هر گدام مقداری لوازم خواب مندرس و لباس

کهنه نیز اورده ، در وسط میدان جمع کرده اند ، مردم با شنیدن خواسته شما اقدام

به آوردن مقدار زیادی لباس کهنه و وسایل خواب از کار افتاده خواهند کرد .عده ای

نیز تیر جوبی سه متری به قطر 30 سانتی متری و بعضی ها هم پول نقداحسان می کنند.

تیر چوبی  4 یا حداکثر 6 تا کافی است ، مقداری سیم فلزی ومقدار یک کیلو میخ بلند (15- 20)

و 5 حلب 10 حلب نفت سفید با پول های احسان شده می خرید


:: برچسب‌ها: مشعل , محرم , دیزج خلیل ,



گپ قدیمی
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 459
نویسنده : بيك بابا

یردانشماق ایکی نفر آراسیندا:

یک صحبت بین دونفر

اولی: سحرون آیدین اولسون . گلدیم گوروم آناش یومورتاسی وار؟

صبح بخیر،امدم ببینم تخم مرغ ، مرغ مادر داری

دومی: بخته ور اولاسان ، هله لاپچینلاری چیخاد اتور خوسانلاشاق ، قاینال آلتی یمیسن ؟

خوشبخت باشی، فعلا کفش ها را دربیار بشین مقداری صحبت کنیم ، صبحانه خوردی

اولی :بلی ،  آغ دوداغلین نه سومسینیر ؟

بلی .عروست دنبال چی میگرده بیخودی

دومی: ایکی گوندی  دیغاسی انگه رکلی اولوب ، دارینیر بیزراد تاپا اونا وره درمان اولا.

دوروزه پسر بزرگش بیماره و بیهوش می شه ، میگرده چیزی پیدا کند و بده برای درمان

اولی : بالا بیر زره  بره نوو سویننان توک بیر تپجکلی دنگیلیه ، قویسون قیبله طرفینه اولان کولیه  یا دا آسون هاچیا ، بیرگون سونرا جینقرو قورشقادا ورسون ایشسون یاغجی اولار اینشاالله.

یک مقدار آب جاری برف و باران جدید توی گوزه کوچک درب دار در مسیر هواکش تنور که روبه قبله است بگذارد یا از چوب هفت شکل اویزان کند ، یکروز دیگر در فنجان لعاب دار بریزد و بخورد درست می شود انشاالله

دومی:خبر مبر قایش قویمسان تازه چالما چالمیسان ،سییرقالار موبارکدی  لاب مامیلی ماتان اولمسان؟

چه خبره ، ابرو رنگ کردی،پارجه دور سر را (عمامه زنانه) عوض کردی ، گوشواره هات مبارک . خیلی طناز شدی.

اولی: ساغ اول ، اوغلان امیراز قویماقا آواش گیدیبدی ، آغشام گلیب گدجیوک قیز گورمیه ، الچیلیگه

سلامت باشی ، پسره رفته همیاری برای تسطیح و کرت بندی عصر می آید برویم برای دختر دیدن و خواستگاری

دومی:هله اونون آغزیندان سوت ایی گلیر ، کیمین قیزیدی ، پس بیر الون یاغدا بیر الون بالدادی؟

هنوز دهنش بوی شیر میدهد ، دختر کیه، پس یکدست در روغن و یکدشت در عسل داری

اولی: کوخانین قیزی دیر، آلا ایتدن مشهوردور، اوغلان دییر اولدی وار دوندی یوخ.

دختر کدخدا است از سگ زرد مشهور است، پسره می گه می میرم ولی از او جدا نمی شم.

دومی: بالا بیوک باشین بیوک بلاسی اولار ، کبینده ، دانشیماقدا یوکوزی توتماسونلار، شرطی شوخمدا کس ،ایاقیزی یورقانوزه گوره اوزاردون. بخته ور اولسونلار.

جایگاه بزرگ درد سرهای بزرگ هم دارد،در مهریه و صحبت کلاه سرتان نگذارند، تمام شروط را در همان مجلس تمام کن، پایتان را اندازه لحافتان دراز کنید، خوشبخت باشند.

اولی : جانیم یانسون ، ایله قیزیشدوق که گونارتا اولدی هله پیش میش قویمامیشام ، ، اوشاقلارون ده دسی  ایندی گلر  قوالاقا گوتورر، سسین آتار باشینا  .

خاک به سرم ، ازبس گرم صحبت شدیم ،ظهر شد هنوز غذا نپخته ام ، پدر بچه ها الان می آید و دادوبیدا میکند

   دومی : یومورتالار یاددان چیخماسون ، اینشالله بالالاروون بهره بارین گورسن.

     تخم مرغها یادت نره انشاالله بهره فرزندان را ببینی(رشد و توسعه)    

هدیه کننده مادر.          صادق


:: برچسب‌ها: گپ , دیزج خلیل , مادر ,



نوروز
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 468
نویسنده : بيك بابا

چند روز مانده به نوروز، مادران با تهیه سبزه کندم،پختن شیر برنج یا شیر بابلغور،دلمه برگ

مو و کلم،گلاب گیری،تهیه تخم رنگی با استفاده از رنگ دانه های طبیعی،آماده کردن پول

خرد سکه ، آمادگی لازم را برای پذیرایی از مهمانان نوروزی پیدا می کرد.،( غذا ها در

محیطی سربسته و خنک نگهداری می شد).. چند ساعتی به تحویل سال مانده مقداری

پول خرد ( سکه ) به همه داده می شود تا در زمان تحویل سال 


:: برچسب‌ها: نوروز , دیزجی , شبستر ,



چهار شنبه سوری
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 517
نویسنده : بيك بابا

 

اسفند ماه فرارسیده و تمام خانواده ها دغدغه خانه تکانی و خرید و پذیرایی را دارند.

زنان و دختران چند روز مانده آخر سال وظیفه خانه تکانی و شستشوی کامل وسایل

ریز و درشتی که قابلیت خشک شدن سریع را داشتند می شستند و تمیز می کردند.

وسایل هر اتاق و انباری های ها را برای هواخوری بیرون آورده و بعد از جاروب و


:: برچسب‌ها: چهارشنبه , عید , دیزج خلیل ,



تدفین و عزاداری
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 439
نویسنده : بيك بابا

 

مرگ بر هر خلق شده ای وجود دارد. انسان ها نیز از این مقوله به دور نیستند. در زمان های گذشته ،

وقتی فردی از خانواده فوت می نمود همسایگان و فامیل در مرخله نخست اقدام به روبه قبله کردن

مرده ، بستن چشم و دهان مرده، دلداری صاحب عزا ، تهیه امکانات شتسشوی میت در حیاط

خانه می کردند( تهیه آب گرم در دیگ،یک لنگه درب یا نردبان،کفنی،صدر و کافور و حنا،دو

تیکه چوب کوچک از درخت بید یا انار، غسال یا غساله ،آوردن تابوت بزرگ و سنگینی

از مسجد یا گورستان، گورکن و قبر). مرده  را پس از شستشو و تکفین ، حاضرین برای

.ادامه

 


:: برچسب‌ها: فوت , مراسم , قبر , دیزج خلیل ,



دوره گردها
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 495
نویسنده : بيك بابا

 

 آمدن دوره گردها تحت عنوان فروشنده سبزی و سیفی جات ،

نمک،بساطی یا چرچی که اهل منطقه بودند یا فروش الک ،

دایره، غربال که جزء عشایر( قراچیلار که در اصل همان

کراچیلر که از نوادگان کراچی های هند بودند و از گذشته

در مناطق آذربایجان سکونت داشتند) خود داستانها دارد. 


:: برچسب‌ها: دیزج خلیل , شهید , مطلبیان , نظمی , پولیزاده , افسری آذر ,



کاشت.داشت. برداشت
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 438
نویسنده : بيك بابا

 

کاشت غله و حبوبات و علوفه به طور معمول کشت آبی در پاییز و بهار بود. قبل

از شخم زدن زمین چنانچه زمین خشک وسفت شده بود یک وعده آبیاری  انجام

و در فرصت چند روزه زمین قابل شخم زدن می شد.شخم زدن زمین های

کشاورزی و باغات با گاو آهن و با استفاده از دو گاو انجام می گرفت.

کس که مسئول کنترل کاو ها برای شخم زمین بود، یک جفت کفش

چارق به پامی کرد وخیش یا پیش رونده را مجهز به پوشش

فولادی ساخته، چوب طوق  را به همراه طوقه های مثلثی

به گردن گاوهای نرقرار می داد . موقع شخم زدن صدای

هو هو توسط استاد شخم زنی( جوتچی) بلند ، هنگام

خوردن چاشت شوخی ها و توکل ها به راه بود

تا شخم زدن خاتمه یابد.بعد از شخم زنی نوبت

به پاشیدن تخم غلات و کرت بندی می رسید،

معمول بود...........ادامه

 


:: برچسب‌ها: کاشت , داشت , دیزجی , خرمنکوب ,



رمضان
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 443
نویسنده : بيك بابا

 

ماه رمضان برای مردم روستا از حرمت خاصی برخوردار بود، دنبال کردن

رویت ماه در شب آخر ماه شعبان  و شب آخر رمضان را کاری مستحب

دانسته و غروب به پشت بام منازل یا مسجد به احتمال دیدن ماه میرفتند.

روز های ماه رمضان برای استفاده از کلام وعاظ و ادای نماز

جماعت در مسجد حاضر می شدند و ما بقی اوقات را به کار

و زندگی روزانه می پرداختند.. چون امکانات مدرن وجود

نداشت ساعتی قبل از سحری و چند دقیقه مانده به اذان

صبح، توسط یکی از جوانان در کوچه ها شیپور زده می شد.

اذان صبح وظهر و مغرب توسط  موذن بر بالای پشت بام مسجد با

صدای بلند ادا می گردید.در اواخر دهه چهل با آمدن برق و بلندگو، این

کار ها نیز راحتر و رساتر شد.برای شیپورنواختن خیلی از جوانان همکاری

داشتندولی آقای محمد قوخماز سرآمدتر به نظر می رسید،اذان نیز توسط افرادی

همچون قربانعلی کرم زاده ، حسین علی افامی، جعفر صادق دهقان ،مسعود باباپور، قاسم لطیفی،

حسین غازیان اجرا می گردید.در مراسم های نماز جماعت آقای محمد شفی شفی زاده ، آقای رستمعلی

نقابی بین دو نماز ظهر و عصربه خواندن دعای ماه رمضان و میرزا محمد دلالت ضمن حضور

در صف نماز و ادای تکلیف،به عنوان مکبر هم بودتا صف های بعدی مراحل نماز را متوجه

شوند. شبهای قدر  دعای شب قدر و زیارت وارث  توسط آقایان شفی زاده ، رستمعلی نقابی

، نوجهانی ها ، جعفر صادق دهقان و حسن زنده دل ، یوسف رسول زاده قرایت می شد،

شخنرانی وروضه را صرفا روحانی محل ( قدرت  وجدانی سرابی)به عهده داشت. 

 صادق


:: برچسب‌ها: دیزجی , رمضان , شبستر ,



آب وبرق
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 422
نویسنده : بيك بابا

 

 

وقتی سپاه بهداشت وارد

روستا شد اولین دستورات او

را بیاد دارم یکی در مورد وضعیت

بهداشت حمام ، تغییر وضعیت خروجی

آب چشمه  و تقسیم آن در دو مسیر جداگانه

، سم پاشی بعضی از اماکن دامی بود فکر کنم

نامش سرباز سلطانی بود، خانه انصافی نیز تشکیل

شده بود که در واقع در روستا چندان موفقیتی نداشتند و

مراجعات نیز کم بود،سال چهل و چهار بود که برق  رسانی بعد

از تیر گذاری و فروش حق عضویت توسط آقای محمود مرندی  با استفاده

از موتور برق  انجام شد ، غروب بر قلم دوش برادرم بودم و اکثر مردم در کوچه ها

ایستاده بودند تا روشن شدن اولین برق را در روستا تماشا کنند  . بعدا نیز این برق به

شبکه سراسری متصل شده و گرد سوز ها ، زنبوری ها، هفتی ها و ... که نفتی بودند از

رونق افتادند ولی بعد از نیمه شب  دوباره مورد استفاده قرار می گرفتند چرا که برق ها از غروب

تا نیمه شب روشن بودند.ولی اکثر مردم برنامه خود را با این وضعیت تنظیم کرده و امکانات برقی را

نیز بر همین اساس تهیه کرده بودند. و لوله کشی  آب نیز با همت مردم و همچنین تامین مقداری

از هزینه با استفاده از فروش دیگ بزرگ گرمخانه حمام در سال هزار و سیصد و پنچاه  بعد از

فروش حق عضویت  به خانه ها وصل شد لازم به توضیح است که با توجه به استقبال

عمومی برای خرید انشعاب آب ، اقدام به نصب شیر برداشت عمومی در کوچه

ها نشد.کدخدا هم چندان برشی در روستای ما نداشت مگر اتفاق خاصی

می افتاد و به عنوان میانجیگر وارد موضوع می شد و ژاندارم ها نیز

یادم است سال های چهل و جهار یا پنج بود که برای سرباز گیری

آمده بودند و بنده خدایی به سختی کلمات فارسی را به کار

می برد و به آنها می گفت بوسیار اینجا تهرانه یعنی بسیار

جوانهای اینجا در تهران اقامت دارند و ژاندرم نیز مطلب

را دریافت نمی کرد.در مجموع می شد گفت در آن

روزگاران نیز مردم روستا استقلال فکری خاصی

داشتند و رو به توسعه بودند.


:: برچسب‌ها: مرندی , برق , آب , تهران , قدیم ,



دبیرستان رضا خورشیدی
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 556
نویسنده : بيك بابا

 

 

نیمه اول سال پنچم بود که به دبیرستان رضا خورشیدی نقل مکان شد و به دلیل تغییر سیستم

تحصیلی به راهنمایی ،کلاس های راهنمایی در آنجا شروع شد مدرسه ای که آزمایشگاهی

داشت و کادر آموزشی تغییر کرده بود ، تعدادی از کلاس ها به صورت مختلط بود و برای

هر درسی معلمی جدا ( آقا و خانم) سر کلاش حاضر می شد، دیگر مثل دبستان

مینو نبود که شاگردان فقط از هفت محله باشند بلکه شاگردان جدیدی از وایقان

و نوجده هم به کلاس ها اضافه شده بود، سطح تحصیلی معلمین و رفتار

های آنان فرق کرده بود،برنامه های دو هزار و پانصد ساله تشکیل

می شد و بعضا والدین برای مسایلی به مدرسه دعوت می شدند،

دختران و پسران مثل خواهر و برادر در کنار هم بودند هرچند که کوری

خوانی هایی  در کلاس بین این دو قشر وجود داشت ولی افکار منفی بین

آنان واقعا در حد صفر بود و هنوز هم بعد از گذشت سالها از این کلاس ها دختران

و پسران همکلاسی آن روزگار خیلی محترمانه با همدیگر سلام وعلیک دارند و احترام

همدیگر را رعایت می کنند. دبیران آقا و خانم را هر کجا ببینند تکریم می کنند ،کادر تربیتی آن

روزگار عبارت بودند از آقایان رستمعلی نقابی، حسین نقابی، محمد زاده ،میرزا محمد زاده،رسول زاده،

میرزایی ، کبود،خانم ها جعفری ، رشدی،کلام الهی، ،مزین دیزجی و ... که اکثر دانشگاه دیده

بودندیا در سطوح بالای تربیت معلمی و بیشتر دبیران از تبریز می آمدند.یادشان گرامی و

عاقبتشان به خیر . جا دارد از مدیریت  و ارشادات اخلاقی مرحوم برادران نقابی در آن

دوران  یادی شود که روابط اخلاقی خوبی را در آن محیط  مختلط برقرار کرده بودند.

ماجرای درخت کاری سمت جنوب حیاط دبیرستان ، مسابقات مختلف بویژه الاغ

سواری در جشن سلطنتی ،رد وبدل شدن نگاتیو پلی گپی سوالات امتحانی،

جابجایی تخته پاک کن اسفنجی آجری رنگ با آجر یا تخته  نگهدار چلو درب

کلاس برای سر بسر گذاشتن با دبیر ، رفتن اردو با بعضی از دبیران ،

گرفتن تغذیه رایگان بعضی از بچه ها با لطایف الحیل یا تهدید ،

خواندن کتاب های ممنوعه سیاسی وایجاد ارتباط پنهانی با

دانش آموزان مورد اعتماد ،رفتن به باغات برای درس

خواندن وتماشای فیلم های باراتا و مرد شش میلیون دلاری..

.. هریک داستانی جداگانه است که مجال پرداختن به تک تک آنها

از حوصله خارج است.نیاز به عنوان نیست که این دبیرستان نیز در ارتقاء

علمی منطقه خدمات شایانی داشته است. من دبیرستان گلشن راز شبستر

را نیز تجربه کرده ام  ولی خاطرات این دوران  با خلد آشیان حسین پررنگ که به حق

جوانی فهیم ، خداجوی ،درد آشنا ، با ادب و محجوب بود شروع و خاتمه می یابد.چند مدتی

نیز بادوستان بزرگوار ومتدین و تلاشگر حسن کا ظم پور و قاسم ناپیدا به اتفاق چهار نفری خاطراتی

بیاد ماندنی بر خود بوجود آوردیم.


:: برچسب‌ها: دیزجی , رضاخورشیدی , مینو , شبستر ,



محرم
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 664
نویسنده : بيك بابا

 

حسینه یئرلر آغلار ، گویلر آغلار      بتول و مصطفی پیغمبر آغلار

چند روز قبل ازشروع ماه محرم و رمضان، خانم های متدین یک روز را انتخاب و به صورت دسته

جمعی و وضو گرفته اقدام به نظافت کامل ظروف ،فرشها، در و دیوار و زیر ستونهای مسجد

می پرداختند . چون مسجد به تعدادانگشت شماری مرفوش داشت بانوان برای نشستن،

 تشکچه انفرادی تهیه و در روز نظافت عمومی مسجد ، هر کس جایگاه خود رامشخص

و تشک را در آن محل پهن  می کردند.عده ای نیز هر موقع به قصد مسجد از خانه

خارج می شدند یک قطعه  تشک کوچک (زیر انداز ) را همراه می آوردند .و در

محل مناسب می نشستند ولی این امر درسمت آقایان کمتر مشهود بود..

عمده  نذورات و توسل به شهدای کربلا در مسجدهزینه و اجرا  می گردید

ولی جلسات منازل برای بانوان هم بعد یا قبل از شروع برنامه مسجد

اجر میشد. روحانی محل که از قم اعزام می شد قبل یا بعد از

سخنرانی در مسجد به منازل می رفت تا احکام و روضه

بخواند..نذورات خوردنی نیز عبارت بود از کلوچه محلی

، شیر خالی یا شیر مخلوط با چایی و یا چایی تنها،

به ندرت خرما یا حلوا در این جلسه ها.این

جلسات توزیع می شد. ادامه.......

هرگونه بهره برداری با قید منبع بلامانع است


:: برچسب‌ها: ایران , دیزجی , محرم , هئیت , عزاداری ,



نفت روستا
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 422
نویسنده : بيك بابا

 

قبل از فراوانی نفت و کبریت ، معمولا برای آتش زدن اجاق و تنور از زغال آخگر باقی

مانده در زیرخاکستر استفاده می شد.چنانچه  روزی اخگری در منزلی نبود.

باید خاک انداز فلزی را بر داشته و در همسایه را زد، که فلان باجی در  

منقلیا در اجاق آتش دارید برای شعله ور کردن اجاق بدهید. .

همسایههم یک تیکه زغال سرخ شده را به کهنه

پارچه ای پیچانده و می گفت (توکلسن سلیقه) ،

فوت کنتا خاموش نشه تا به اجاقتان برسد.

بعد ها که کبریت و نفت در مغازه ها

زیاد شد، مردم به استفاده

از نفت و کبریت افتخار می کردند. خرید

نفتبا استفاده از ظروف لیتری خریداری و صرفا

در چراغ های روشنایی فتیله ای و اواخر در چراغ های

زنبوری مورد استفاده قرار می گرفت . افراد باسلیقه به طور

معمول بعد از پختن غذا بر روی اجاق های هیزم سوز، مقداریاز اخگر ها

را در داخل منقل یا اجاق زیر خاکستر پنهان می کردند تا در روز آتی بجای کبریت و آتش

زنه مورد استفاده قراردهند.  


:: برچسب‌ها: نفت , ایران , دیزجی ,



قران
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 528
نویسنده : بيك بابا

 

قران مجید این معجزه الهی از دیر باز مورد احترام و تکریم مردم روستا بود. در گذشته های دور که صنعت چاپ

سنگی رونق نگرفته بود در تعدادی از منازل قران وجود داشت وبعضا تولد ومرگ و وقایع مهمه را در حاشیه قران

یادداشت می کردندولی آنچه به داد دارم احتمال نبود قران در منازل بعید به نظر می رسد.مردان  وزنان روستا به شیوه

های مختلفی قران فرا می گرفتند که از جمله آنها استفاده از ملا باجی ها و مکتب دار ها و خواند اصطلاحا

عم جزء، بازگویی سعر هایی 

ادامه

 


:: برچسب‌ها: قران , دیزج خلیل , دیزجی , ایران ,



بهداشت وحمام
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 440
نویسنده : بيك بابا

 

حمام روستای دیزج خلیل علیا  دارای تاریخ طولانی ( بیش از سی صد سال)است.

حمام به صورت زیر زمینی ودارای کنبد هایی با روشنایی خاص و محل کفش کن

، رخت کن جداگانه با آّب نما یا حوض کوچک ، محل ویژه شستشوی پا و

اتاق های ویژه نظافت موهای زاید، گرم خانه برای شستشوی

عمومی و دوش های انفرادی بود.(خزینه را من ندیدم یا به

حالت رویا بخاطر دارم) ، آتش دان دربیرون از حمام. آب

مصرفی آن بوسیله لوله های سفالی مستقم و قبل

از خروجی چشمه آ ب کاریزو بهداشتی تامین

می شد .فاضلآب به طور زیر زمینی  در فاصله  مناسبی 

 معروف به گنداب منتقل و دفن می گردد. گنبد های حمام دارای

منفذ های روشنایی از سنگ مرمر شفاف بودند که بعد ها شیشه جای

آنها را گرفت. بعد برق آمد.هرچند این حمام به صورت اجاره در اختیار افراد

مختلف قرار می گرفت و هرکس بر اساس سلیقه خود تزیناتی بر آن می افزود

و اکثر مردم از حوله و قطیفه (لنگ) و کیسه و صابون شخصی استفاده می کردند

ولی چند لنگ بطور امانی در حمام وجود داشت.داخل حمام دلاک یا کیسه کش برای آقایان

و بانوان وجود داشت که هر دلاک یا کیسه کش برای خود روش های خاصی را دنبال می کردو هزینه

جداگانه دریافت می نمود و فرد تازه وارد از روی ادب برروی حاضرین یک سطل آّ گرم می ریخت.

. چنانچه کسی وسایلی کم می اورد از حمام تامین می شد ولی بعد از ورود دستور های

بهداشتی ، استفاده از این وسایل به صورت عمومی نیز قطع گردید. حمام دارای سه

برنامه خاص( ساعاتی برای خانم ها و ساعاتی برای مردان و شب ها به صورت

خصوصی )بود. شادترین زمان این حمام مربوط به زمان اختصاص  عروس

یا داماد و همراهان  محسوب می شود، چون صدای ساز و نوا از حمام

بلند ، شیرینی و شربت  برقرار، موقع رفت و برگشتن عروس و

دامادبه حمام: نوازندها با صدای دایره و ساز عروس و داماد

و همراهانشان رامسرور می کردند .هزینه نگهداری

سالیانه حمام توسط عموم مردم تامین می شد. کسان زیادی 

 مدیریت  حمام را به عهده داشتند که در اینجا نیازی به  اوردن اسامی

انها نیست . این حمام سال هاست مورد استفاده قرار نمی گیرد و مطالعه

برای بهره برداری فرهنگی به طور سینه به سینه مطرح است.

                                                صادق

هرگونه بهره برداری با قید منبع بلامانع است

 


:: برچسب‌ها: حمام , قدیم , بهداشت , دیزجی ,



تربیت کودکان
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 446
نویسنده : بيك بابا

 

دوران کودکی دورانی زیبا وزمان ساخت وتشکیل زیر بناهای تربیت محسوب می گردد،

آموزش ها بیشتر جنبه عملی و یا با استفاده از بازگویی داستان ها ، افسانه ها ،

خاطرات بزرگان خانواده ، بازی های محلی شروع می شد.تاکیدات بیشتر روی

جنبه های اخلاقی انجام می گرفت مانند اعتماد وعمل به هنجار های

گذشتگان، فراخی سینه، تلاش برای معاش، خانه محوری،صداقت

و مهر ورزی،احترام به بزرگان و فامیل،معاشرت با همسایگان،بکار بردن

کلمات محترمانه نسبت به دیگران،ارتباط با بستگان،رعایت حلال و حرام، آزاد

اندیشی، تکیه به جایگاه خود،ناموس پرستی، توجه به تحکیم خانواده،ورود در امور

اجتماعی و....اصول تربیتی بود که به طور دایم به کودکان یاد آوری می شد.تحکیم خانواده

ها واقعا ستودنی است هر چند زندگی سنتی در حال گذر و تبدیل به مدرنیسم باشد باز جای

تمجید از این تحکیم و عواطف مردمی وجود دارد.

                                                                                             صادق

 

عفت از ناموس مردم کن اگر باغیرتی       تاکنند عفت زناموس تو باغیرتان

 


:: برچسب‌ها: تربین , کودکان , دیزجی , ایران ,



مسجد
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 455
نویسنده : بيك بابا

 

نام اصلی مسجد خلیل لو بود که امروزه به دلایل نامعلوم تغییر نام داده است. طول و عرض و ارتفاع آن قبل از تعمیرات سال های

اخیر عبارت بوداز 60/19 متر در 14/25متر و6مترارتفاع  با دیوار های گلی با پهنای 90 تا 100 سانتی متر،ستون های 6 متری

به تعداد20 عدد، تعداد4عدد تیر باربر(حمال )با طول 20 متر و کمتر، تعداد کثیری تیر چه کوچک 4متری سواربر روی تیرهای

اصلی ،قرایتخانه یا مسجد کوچک در سمت شمالی با ارتفاع سه متری که در ایام غیر محرم و صفر و رمضان برای تدریس وقرایت

قران وتشکیل جلسات کوچک و همچنین برای نگهداری تابوت استفاده می شد .صحن اصلی دارای یک درب چوبی محکم و رنگ

آمیزی شده با آب یونجه ، پنجره های دولایه بزرگ چوبی شش گانه در فاصله 50 سانتی متری کف مسجد، پنجره های چوبی

دولایه کوچک چهار کانه نزدیک سقف ، انباری کوچک در درون دیوار غربی، محراب با نقش و نگار زیبا در دیوار جنوبی، کتیبه

نویسی دیوار ها با خط ثلث و ریحانی و سقف نوشته ها با رنگ سفید

ادامه مطلب

                                                                            

 صادق


:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , مسجد ,



اتومبیل درروستا
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 428
نویسنده : بيك بابا

اتومبیل در روستا

اتومبیل مدرن  اولین بار توسط آقای ارشد نصیر پور به روستا آورده شد و در روزهای

چهار شنبه و روز های عادی به عنوان آژانس های امروزیسرویس دهی می کرد،چه افرادی

که به دلیل آمدن خودرو توسط ایشان از مرگ نجات یافتند راننده ای بود خود ساخته و دوره دیده

دوران سربازی ، خیلی از افراد توسط ایشان رانندگی را در روستا یاد گرفتند و اولین نفر از آنها آقای علی

اکرادی بود یادم است وقتی ماشین را در اختیار ایشان گذاشت تا در میدان روستا دور بزند همزمان  با حضور

پارچه فروش دوره گرد مشهدی اسد در کنار دیوار غربی  میدان ، دوره گرد شریف عمو ،مسگر ی ازشهر بنیس

بود. خلاصه به دلیل کامل نشدن آموزش ، ماشین  با درخت بید کنار جوب تصادف کرد .

بعد ها آقای اکرادی راننده ماشین سواری  آژانس محلی شد و متعاقب آن

مینی بوسیرا خریداری نمود. قبل از ایشان آقای حسین طربخواه

دارای مینی بوس بود و در خط تبریز به شبستر کار می کرد .چند سال بعد

راننده های دیگری در محل آمدند مانند آقای اکبر شعبانی و باقر نژادی .که همگی

نام های نیکی از خود به جا گذاشته اند و با خاطرات تلخ و شیرین مردم محل آشنا شدند .

 قبل از آمدن خودرومسافرت های نزدیک مردم با استفاده از اسب و الاغ و درشکه و دروچرخه انجام می شد

                                             صادق

 

هرگونه بهره برداری با قید منبع بلامانع است


:: برچسب‌ها: اتومبیل , دیزجی , شبستر ,



دبستان مینو
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 480
نویسنده : بيك بابا

مدرسه مینو که در گذشته به صورت کمک مالی دانش آموزان و با بخاری های چوبی اداره و گرم می شد حالا تبدیل شده بود به

هزینه ثبت نام اولیه و بخاری های نفتی که دارای جا نفتی های سیار بود و شیر نفت های کوچک ، تخته سیاه و کچ های سفید و

زرد و آبی و پاک کن های اسفنجی و صندلی هاو نیمکتی چوبی سه نفره ، یک میله پرچم جلو دفتر مدیر ویک میز پینگ پنگ در سالن،

اطاق مدیر و معلمین تقریبا جدا می شد و در کلاس ها شاگردان با هیکل های مختلف با هم بودند

معلمین و مدیرانی همانند آقایان خلیلی،رسول زاده، دنیابین، سلطان پور، صداقت دوست،شیخ بیگی،ستاری، گرگری ، دیزجی،طربخواه...

از معلمین بودند.برای اولین بار اداره بهداشت آن زمان واکسیناسیون را شروع کرده بود ، جالب بود دانش آموزان هیکل درشتی که به

خاطر واکسن نزدن از پنجره فرار می کردند ، گریه های کودکانه ، ترکه های ناظم و معلم برای تربیت و درس خوان نمودن بچه ها برابر

روش آموزش و پرورش کشور، سیگار کشیدن معلمی سرکلاس ،بکار گرفتن شاگردان در نظافت حیاط ، پر کردن تانکر آّب . خدمتگذارانی

پیر مثل مرحوم صفر علی حیدری، ثمری، حسن آقا ، هاشمی و... که بچه ها  با آنها اخت بودند ، فرار از مدرسه در ساعات مختلف توسط بی

انظباط ها ، رفتن خدمتگذار دنبال آنها ،نوشتن مشق شب با تعداد مشخص و مشق تعطیلی نوروز به حدی که نوروز را درک نکنی، احترام

دانش آموزان به معلمین حتی بعد از اتمام کلاس درس و خارج از محیط مدرسه ، پایان سال و دعوا های آخر سال تحصیلی و کودکانه ،

پاره کردن  کتاب های سال تحصیلی قبلی ، نوشتن انشای فصل ها را تعریف کنید و یک داستان بنویسید ، پارو کردن برف پشت بام ،

توسط دانش آموزان کلاس آخری ها ، آمدن استاندار به روستا  و بستن طاق نصرت ها و نحوه احترام کردن بعض ها به سبک اروپایی

  همه و همه خاطره هستندو خاطره . هنوز هم این معلمین را دوست دارم و صبر و حوصله آنها را در زمان تدریس تحسین می کنم و

احترام می گذارم.

 صادق


:: برچسب‌ها: دبستان مینو , دیزجی , ایران , ,



علم و دانش
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 421
نویسنده : بيك بابا

پایه های دانش و نوشتار را در این روستا ها میتوان در گذشته های دور و باستناد به دست نوشته های خوش خط قباله های ازدواج و

خرید وفروش املاک و اجاره نامه ها و حاشیه نویسی در قران ها و همجنین وجود کتاب های خطی و چاپ سنگی موجود درخانه ها بدست آورد.

مکتبداری برای پسران ودختران برای تدریس علوم دینی از گذشته رواج داشته مستند ترین آنها که هنوز نامشان در بین مردم ذکر می شود 

نام ملا ملک خانم (جده مادری خانواده بهجت) و مکتبخانه و مکتبداری میرزا عبداله ذاکر که قبل تاسیس مدرسه ، درسال 1311 مکتبداری می کرد.

اولین مدرسه رسمی پسرانه با تلاش خیرین ومتفکرین روستادر سال هزار وسی صدونوزده راه اندازی واعیانی آن وقف اداره فرهنگ و

عرصه وقف اداره اوقاف می شود.بدن توجه به مخالفت عده ای کلاس های اکابربرای مردان و زنان نیز از استقبال خوبی برخوردار بود.پس

از گذشت چند سال در1330 با همت محله پایین دبستان دخترانه پروین افتتاح و با ارتقاء نیاز ها دبیرستان رضا خورشیدی با هزینه شخصی

در سال 1350 ساخته شد و با نظارت مردان دلسوز، دانش آموزان به صورت مختلط تحصیلات دبیرستانی را در محل ادامه داند( قبل از

ساخت دبیرستان، دانش آموزان مقطع متوسطه در مدارس شبستر به تحصیل می پرداختند) .در سال 1359 دبیرستان و راهنمایی

دخترانه مجزایی در محل تاسیس گردید . چگونگی شروع تفکر ایجاد مدرسه مدارس رسمی، تلاش برای انتخاب بهترین معلمین در

سطح کارشناسی، مدیریت مدرسه مختلط،... هریک داستان ها و تلاش و ایثار گری های خود را دارد که از این مقوله خارج می باشد.تحویل

می گردد. اگر امروز در هر خانواده این روستا حداقل یک یا چند مهندس ،دکتر ، دبیر ، متخصص ،غیره حضور دارد و در سطح ملی و

یاخارج از کشور بانی ثمرات هستند، نتیجه تلاش و نیک اندیشی گذشتگان می باشد.اگر امروز شاهد تخریب مدارس ابتدایی و رو به

تعطیلی رفتن دبیرستان های روستا هستیم باید دلایل را در سیاست های مهاجرتی، کنترل جمعیت،عدم سیاست گذاری ایجاد مراکز

تولیدی بررسی کنیم.

      صادق

هرگونه بهره برداری با قید منبع بلامانع است


:: برچسب‌ها: دیزجی , مینو , خورشیدی ,



هدیه وبلاک
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 430
نویسنده : بيك بابا

 

وبلاک هدیه است بر روح تمام آنانی که عند ربهم یرزقون هستند به ویژه به  روح شهیدجاویدالاثر ابوالفضل (داود) رضایی

 ایکی قاپی یان یانا              الیمه یاخدیم حنا

سنه سود وئرن آنا              اولا منه قاین آنا

 

صادق


:: برچسب‌ها: دیزجی , جاویدالاثر ابوالفضل رضایی ,



معیشت مردم
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 457
نویسنده : بيك بابا

 

                   

 

    امرار معاش مردم این روستا درگذشته از راه پرورش کرم ابریشم،سبد بافی،کوزه گری، شال بافی ، کشاورزی

              شامل زراعت ، باغداری و دامپروری تامین می شد ولی به دلیل تامین نشدن نیازهای خانواده بر اساس

                شرایط حاکم به کشور، تعداد زیادی از جوانان و سرپرست خانواده ها برای تامین معاش و کسب و کار

                 به باکو ، ترکیه ، تفلیس ، قفقاز،آذربایجان و قره باغ مهاجرت یا مسافرت طولانی می کردند. این

                 تردد ها به جز موضوع اقتصادی ، عاملی بود برای تعامل فرهنگی،دینی ،انتقال تخصص،غیره

                            بین مردم روستا وشهرهای مورد مسافرت. امروزه نیز با مرور فرهنگ ها می توان به اثرات

          ا  ین تردد ها درفرهنگ ها، دوستی ها مشاهده نمود. اسامی351 نفر از این افراد ( از

                      هفت محله)که در آن زمان معروف به غربت کشان بودند، توسط آقای محمد علی

                     نقابی تهیه شده در جدول زیر می آید ولیکن ثبت مقیمین سایر کشور ها بویژه

                     در روزگار جدید به به دلیل کثرت اسامی ، تحت مطالعه می باشد. با تغییرات

                    انجام یافته در طول سال های متمادی ، امروزه راه تامین معیشت روستا

                         به کشاورزی و باغداری جدید،فعالیت در امور علمی، صنعتی و تجاری

                       و دولتی تبدیل شد که هرکدام جای سخن مفصلی می خواهد.

                   کؤنلومون سئوگیلی محبوبی منیم،                وطنیمدیر، وطنیمدیر، وطنیم

                  وطنیم ویردی منه نان و نمک،                وطنی، منجه اونوتماق نه دیمک؟!

                   وطن - اجدادیمیزین مدفنی دیر                        وطن - اؤولادیمیزین مسکنی دیر

                         وطنین سومیه ین اینسان اولماز                اولسادا، او شخصده ویجدان اولماز

                                                                        صادق


:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , کرم زاده ,



جغرافیا و تاریخ
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 341
نویسنده : بيك بابا

بخش مرکزی شهرستان شبستر طبق آمارهای منتشره شامل بیست و پنج آبادی است. یکی از روستاهای این بخش روستای

 دیزج خلیل در مسیر جاده تبریز  شبستر و حدود دو کیلومتری جنوب شرقی شهر شبستر قرار گرفته .روستا

محدود است از  شمال غربی به شهر شبستر ، از شمال شرقی به روستای نوجه ده ، از جنوب به شهر وایقان و

باتلاقهای دریاچه ارومیه ، از مغرب به روستای شنگل آباد ، از مشرق به قلعه حسن آباد .مختصّات جغرافیائی

آن در سی و هشت درجه و نه دقیقه عرض شمالی ، چهل و پنج درجه و چهل و سه دقیقه طول شرقی از

نصف النهار گرینویچ  وارتفاع از سطح دریای آزادهزارو چهارصد و چهل پنج متر واقع شده است

 

تر

 

 


:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , کرم زاده ,



وجه تسمیه
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 449
نویسنده : بيك بابا

 

وجه تسمیه دیزج خلیل علیا

   کلمه دیزج معرب دیز یا دیزه ‌است که در منابع معتبر دو معنی متفاوت برای آن ذکر شده. نخست به معنی رنگ یا رنگ خاکستری و اسب خاکستری رنگ و در معنای دیگر دیزک یا همان دژک به معنی دژ و قلعه آمده.. روستاهای زیادی به نام دیزَج در ایران وجود دارند. واژه دیزج عربی‌شده دژک فارسی به معنای دژ کوچک است.

بعضی گفتمان های غیر مستند(خلیل ضمن اینکه می تواند به اسم خاص اطلاق شود دارای معانی دیگری  ازجمله دوستی خالص ،لقب ابراهیم نبی ع نیز به حساب می آید.روستا چون از نظر جغرافیایی مرتفع تر از شش محله دیگر قرار گرفته کلمه علیا برآن افزوده شده است. و همچنین احتمال مونث بودن اسم علی (علیا) می توان مالک یا پایه گذاراولیه روستا را بنام خلیل یا بانویی بنام علیا تصور نمود.) 

 هرگونه بهره برداری با قید منبع بلامانع است

 


:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , کرم زاده ,



آنا یوردوم
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 417
نویسنده : بيك بابا

آنا یوردیم دیزج خلیل 

قلبیلر بیر ورر آنجاق  وطن عشقینده جوشور

عشق اولسون آزاد یاشیان انسانلار

بنام خداوند جان و خرد                        گزآن برتر اندیشه بر نگذرد

 

 

 سلام بر بزرگ  زنان وغیور مردان  دیزج خلیل علیا

  تاریخ  ارزنده  ترین ،  گویا  ترین  سند رخ دادها ی جوامع بشری درگذرزمان است تاریخ حکایتگر ایجادو خلاقیت  های آدمی ،  شکست و پیروزی آدمی ، درتداوم بقا است. تاریخ درهمانند قطب نما یی برای نا خدا است، آمیزه ا ی از گذشته به حال ، از بودن ، به سوی شدن ها؛  تاریخ حافظه جمعی انسان ها است که بر اساس شرایط و موقعیت های خاص ، سر نوشت  و حیات آن ها به هم گره خورده. ، جامعه ی بدو ن هویت تاریخی  ؛  مفلوج ، مفلوک ، مرده ا ی  بیش نیست.

هویت‌ را می توان به ‌ معنی‌ چه‌ کسی‌ بودن، چيستى هر چيزى بویژه انسان بیان کرد.

 هرگونه بهره برداری از مطالب و تصاویر بدون قید منبع ممنوع است


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , کرم زاده ,



خوش گلدوز
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 439
نویسنده : بيك بابا

 

خوش آمدید

تلاش داریم با یاد آوری تاریخ، هویت و خاطرات ، لحظات خوشی را برایتان رقم بزنیم

صادق

 


:: برچسب‌ها: دیزج خلیل , صادق , کرم زاده , دیزجی ,



امنیت در شاهنامه
نوشته شده در سه شنبه 27 مهر 1395
بازدید : 463
نویسنده : بيك بابا


:: برچسب‌ها: تهران , کتاب , یارانه , تازه ها , ,



معجز شبستری
نوشته شده در سه شنبه 27 مهر 1395
بازدید : 466
نویسنده : بيك بابا


:: برچسب‌ها: معجزشبستری , نقابی ,



علی دنیابین
نوشته شده در سه شنبه 27 مهر 1395
بازدید : 420
نویسنده : بيك بابا



معجزشبستری
نوشته شده در سه شنبه 27 مهر 1395
بازدید : 420
نویسنده : بيك بابا



معجز شبستری
نوشته شده در سه شنبه 27 مهر 1395
بازدید : 448
نویسنده : بيك بابا