پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
میرزا محمد مظلوم دیزجی
نوشته شده در پنج شنبه 29 تير 1396
بازدید : 410
نویسنده : بيك بابا

روحانی میرزا محمد مظلوم دیزجی  که قبل از سال های 1330 در محله هشرفلوی دیزج خلیل به منبر می رفت و شبها برای سخنرانی یک فانونس همراه خود به بالای منبر می برد تا از روی کتاب و مستند مطلب بگوید.( اطلاعات تکمیلی نوشته خواهد شد)


:: برچسب‌ها: مظلوم , دیزجی , ,



شهید نورالدین عربی دیزجی
نوشته شده در پنج شنبه 29 تير 1396
بازدید : 406
نویسنده : بيك بابا

شهید نورالدین غربی(زندگینامه شهید نورالدین غربی دیزجی
شهید نور الدین غربی دیزجی در سال 1340 در تبریز به دنیا آمد و پس از مدتی به همراه خانواده به تهران آمدو تحصیلات خود را تا مقطع دوم راهنمایی ادامه داد و بعد از آن برای کمک به تأمین معاش خانواده به کارگری مشغول شد.
با شروع جنگ به خدمت سربازی رفت و پس از گذراندن دوره آموزشی به جبهه رفت و سرانجام در منطقه دارخوین در سال 1360 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید و به سوی جایگاه ابدی خود پرواز کرد.
روحش شاد و یادش گرامی باد. شهید نورالدین غربی دیزجی
تاریخ تولد :1340/12/11
تاریخ شهادت : 1360/06/07
محل شهادت : دارخوین
محل آرامگاه :تهران - بهشت زهرا ( احتمالا قطعه 24 ردیف 91 شماره 40)


:: برچسب‌ها: شهید , نورالدین , عربی , دیزج خلیل ,



شهید مهر آرا
نوشته شده در پنج شنبه 29 تير 1396
بازدید : 397
نویسنده : بيك بابا

شهیدامیرسرتیپ مهرآرا فرزند آقا بالا ،فرمانده یکی از گردان‌های لشگر ۹۲ زرهی خوزستان بود که پس از ۹ سال و ۱۱ ماه اسارت در تاریخ ۳ شهریور ۱۳۶۹ به کشور بازگشت و در روز سه شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ بر اثر عوارض و جراحات وارده در دوران دفاع مقدس، به همرزمان شهیدش پیوست.  وی در تاریخ 59/7/1 به اسارت دشمن درآمد و 10 سال در سیاه‌ چال رژیم صدام مقاومت کرد .بعد از اسارت نیز از خدمت به نظام اسلامی کوتاه نیامد و دوباره در لشکر 92 به خدمت پرداخت.وبعد به عنوان مدیر عملیات نیروی زمینی ارتش به نظام خدمت کرد. آرمگاه ( به احتمال قطعه 232 ردیف 16 شماره 26)


:: برچسب‌ها: شهید , مهر آرا , دیزج خلیل ,



قرارداد حمام
نوشته شده در دو شنبه 19 تير 1396
بازدید : 426
نویسنده : بيك بابا

قرار داد اجاره حمام خلیلو مربوط به 121 سال قمری یا 118 سال شمسی پیش

بسم الله الرحمن الرحیم

منظور از تحریر ورقه آنست که داعی حقیر ماذوناً و نیابتاً عن فعل عمده المحققیین و زبده المدققین فخر المجتهدین آقای فاضل شربیانی طول اله بقایه و بصلاح دید جمعی از ریش سفیدان که اسامی آنها در حاشیه ورقه نوشته شده . یکباب حمام خلیلو را از حال تحریر الی مدت یکسال تمام به اجاره شرعیه دادم به ابراهیم بن غفار به مبلغ معین چهار تومن رایج قران جدید الضرب مظفرالدین شاهی 24 نخودی بقرار هزار دینار صیغه ماُجره شرعیه جاری شد.

اگر حمام محتاج به تعمیر بوده باشد مستاجرمزبور از وجه اجاره با اطلاع و استصواب چند نفر خرج و مصرف نماید بخرج او محسوب خواهد شد و کان ذالک تحریراً فی عزه شهر صفر المظفر سنه 1317.

عالیجاه مقرب الحضرت حاجی عطا بابا خان - عالیجاه کریم خان یاور- آقا رضا بن مرحوم کرم وکیل – مشه قلی بن مرحوم نجف –مشهدی عبدالغفار- عباس ولد مرحوم آقا محمد-آقا عسگر بن کربلا عبدالغفار – عبدالکریم – کربلایی اکبر- کربلا علی- کربلا تقی- مشهدی عباسعلی دلک

 

بیست عدد فوطه( لنگ) کهنه و بیست عدد فوطه تازه به مستاجر مزبور. اورا حمام سپرده شد. وقت مطالبه کار سازی نماید.

عالم محل علی ابن محمد


:: برچسب‌ها: دیزج خلیل , حمام , dizajkhlil ,



لوتی میرهاشم
نوشته شده در شنبه 17 تير 1396
بازدید : 390
نویسنده : بيك بابا




لوتی میر هاشم
نوشته شده در شنبه 17 تير 1396
بازدید : 398
نویسنده : بيك بابا

دیزج خلیلون لوتی میرهاشمی

نقل از نشریه فروغ آزادی. شماره 262- اردیبهشت 1360

ترجمه به مضمون از ترکی به فارسی: حاجی رنجی از مردان خوش صحبت و خوش مشرب بود و در هر مجلسی حضور پیدا می کرد ضمن تعریف از بعضی خاطرات ، عامل سرور جمع هم می شد. در یکی از مجالس خاطره ای از لوتی میرهاشم دیزج خلیلی به شرح زیر تعریف کرد :

لوتی میرهاشم از سادات بزرگوار ، خیر خواه ، با جراُت و مردمی  و خوش فکر بود و بطور معمول در پایان سال به عناوینی به وضعیت فقرای محله رسیدگی می کرد، در یکی از سال ها بنا به مشکلاتی ، وضعیت مالی خودش هم نامناسب می شود و نگران کمک به فقرا در چهارشنبه سوری پایان سال بود.

مطلع می شود که علی وکیل قصد دارد دو تن از فرزندانش را ختنه کند، چون در آن زمان رسم بر این بود که در ختنه سوران ، مراسمی گرفته می شد بنا براین ، از علی وکیل می خواهد برای مهمانی فقط پولدارهای محل و دلاک حمزه هم که وضعیت مالی خوبی داشت را برای ختنه بچه ها دعوت نماید.

موقع صرف ناهار ، میرهاشم دستمالی را پهن می کند تا از مهمانان تحت عنوان جشن ختنه سوران پول جمع کند که نهایت قریب به یکصد تومان پول جمع می شود ولی میرهاشم پول ها را خودش برداشته و به دلاک حمزه می گوید بعدا صحبت می کنیم.  میرهاشم همان روز کل پول را بین فقرا تقسیم می کند تا بتوانند برای عید چیزی تهیه کنند و دلاک حمزه هم چند ورز منتظر می ماند ولی خبری از پول نمی شود.

دلاک ترفندی میزند و کوزه پر از روغن حیوانی را به واسطه همسرش به میرهاشم می فرستد تا پیگیر پول باشد ولی لوتی ، همان کوزه را توسط همان خانم به خانه یکی از فقرا و مستمندان می فرستد و می گوید این را مصرف کن ، برای بعد خدا کریم است.

دلاک که ترفندش نتیجه نداده بود از طریق عباسعلی ( دوست مشترک  لوتی میرهاشم) سفارش نسبتا تهدید آمیزی می فرستد که آقا سید من یک تفنگ دو لول دارم در بحث کمک به مستمندان ما را هم به حساب بیار.

لوتی میرهاشم پاسخ میدهد که حمزه را در بحث پولهای دستمال به حساب گذاشته ام ، ولی می تواند برای تفنگش دو گلوله بذاره یا داخل تفنگش ماست بزنه . با این پیام حمزه از پیگیری موضوع منصرف می شود.


:: برچسب‌ها: لوتی , میر هاشم , دیزج خلیل ,