پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
خان خان نمایشی
نوشته شده در یک شنبه 18 مرداد 1394
بازدید : 739
نویسنده : بيك بابا

نمایش خان خان در سال های  دور در ایام نوروز در میدان روستا با حضور تمام اهالی اجرا می شدو یک نفر به عنوان حاکم،یک نفر مباشر یا وزیر، یک نفر بنام مسئول اجرای احکام وارد بازی شده و با پوشیدن یا بستن لنگ حمام یا لباس های رنگی و... و همچنین گذاشتن میز و دفتر و دستک وآویزان کردن طناب از درخت بید به عنوان محل اعدام وارد بازی می شدند. حاکم برابر مقررات مجاز به هرگونه حکم در مورد هر مقام و شخص بودو صرفا مسایل ناموسی را رعایت می کرد.فقیرو و دارا هیچ جایگاه خاصی پیش حاکم نداشت. وقتی حاکم گزارشی از مامور خود می گرفت به مشکلات اجتماعی، مشکلات خاص بعضی از خانواده ها ،تعرضات  پولدار ها و قدرتمندان اشاره می کردو دستور تنبیه و همچنین گرفتن غرامت را می داد. تنبیهات عبارت بود ازتنبیهات خنده دار و تعزیر با تورنا،تنبیه به دار آویز شدن صوری. درزمان اجرا کردن حکم ، مباشر یا وزیر بر حاکم وارد شده و درخواست بخشش وعفو در مقابل دریافت غرامت می نمود و حاکم با پیشنهاد وزیر موافقت و غرامت در همان زمان اخذ می شد.غرامت ها عبارت بودند از تهیه لقمه نان وپنیر برای حاضرین، آوردن شیرینی جات وتنقلات بنا به تصویب به حاضرین،تهیه مقداری پول و لباس یا خشگبار وغیره. در پایان حاکم دستور میداد تا افراد خاصی به بعضی از سوالات یا حرکات محلی پاسخ دهدوبدستور حاکم مقداری پول و خشکبار یا کندم و غیره به بخشیده می شدو اینکار باعث می شد فرد مستمند آبرومندانه به نیازمندی های خود برسد و نهایت حاکم دستورتوزیع غرامت های جمع آوری شده در بین حاضرین می کرد و شادی را بین همه تقسیم می شد.و کسانی هم که قادر به گرفتن حق خود از افراد دارا یا زورگو نشده بودند در این روز با دستورات حاکم به حقوق خود می رسیدند و آبرومندی همه طبقات حفظ می شد.متاسفانه امروزه هیچ گونه آثاری از این بازی و نمایش به جا نمانده. در سال جاری جناب محمد نسرین دخت ابیاتی را به عنوان یاد آوری گذشته به طنز تهیه کرده بودندکه درمسجد محل خوانده شدو باعث مسرت سالخوردگان و جوانان شدو یاد آور تاریخ بازی های محلی.( اشعار ویرایش  نشده و به دست خط گوینده بسنده شده است.

هایاندا قالوب یونیس عمو      میداندا خان خان اوئینی قورسون

مردمی باشینا یخیب          شادلیق محملی قورسون

مشه قلی عمو وزیر اولوب      مرتضی عمو وکیل اولسون

یونس عمو حکم وروب    مشهدی قلی عمو امضا ورسون

میداندا دار آغاجی قوروب      محرم عمو دارا ورولسون

حسن آقا اژدری ایستیوب    قیئن آتاسین داردان قوتارسون

بوفکرلن قول وروب مردما    صباح ایسی حمام ویرسون

اما بوفکر قالوب که حمامون      صباح لورین هارادان تاپ سون


:: برچسب‌ها: محمد , نسریندخت , خان خان , ,



بعثت پیامبر اعظم ص
نوشته شده در دو شنبه 5 خرداد 1393
بازدید : 574
نویسنده : بيك بابا

بیست و هفتم رجب . محمد غرق در اندیشه : ناگهان نداییگرم و گیرا
درغارمی پیچید : اقراء بخوان به نام پروردگارت که بیافرید ، آدمی را از لخته خونی
آفرید ، بخوان که پروردگار تو ارجمندترین است ، همو که با قلم آموخت ، و به آدمی آنچه را
که نمی دانست بیاموخت ...

این روز مبارگ بر تمام رهروان حضرتش که صلوات خدا بر اوباد تبریک و تهنیت

بیک بابا


:: برچسب‌ها: مبعث , محمد , ص , مبارک , تهنیت ,



محمد بهمن بیگی
نوشته شده در سه شنبه 1 بهمن 1392
بازدید : 1036
نویسنده : بيك بابا

 

جز یکم

اشک بیش از آب چهره پدران و مادران ماراشسته وخون بیش از شریت و شراب به کام نیاکان ، خویشان و عزیزان ما فروریخته است . گرسنگی یار دیرین و وفادار ما بوده است و برهنگی درکنار گرسنگی یک دم نسل های ماراترک نگفته است.... من از کتاب های دبستانی ، هرجا که مزین و آراسته به تصاویر میوه، شیرینی و ماکولات است و از خواص اغذیه متنوع سخن می گوید خجالت می کشم....فقط با تاریخ کهن نمی توان غرور را نگاه داشت. بین غرور وسیری و حفارت و گرسنگی ارتباط منطقی و اجتناب ناپذیرموجود است...مارا به غارتگری رسوا کرده اند در حالی که از ما غارت زده تر کسی نیست.

چاره چیست ؟آیا بنشینیم تا غبار مرگ بر چهره هایمان بنشیند؟ساکت باشیم تا نیستی بر سرمان سایه بیفکند؟تسلیم شویم تا سریعتر در سراشیبی انحطاط سقوط کنیم.

جزیی از سخنان محمد بهمن بیگی معلم عشایری .ادامه دارد


:: برچسب‌ها: محمد , بهمن , بیگی , عشایر , معلم ,



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 55 صفحه بعد