مدرسه مینو که در گذشته به صورت کمک مالی دانش آموزان و با بخاری های چوبی اداره و گرم می شد حالا تبدیل شده بود به
هزینه ثبت نام اولیه و بخاری های نفتی که دارای جا نفتی های سیار بود و شیر نفت های کوچک ، تخته سیاه و کچ های سفید و
زرد و آبی و پاک کن های اسفنجی و صندلی هاو نیمکتی چوبی سه نفره ، یک میله پرچم جلو دفتر مدیر ویک میز پینگ پنگ در سالن،
اطاق مدیر و معلمین تقریبا جدا می شد و در کلاس ها شاگردان با هیکل های مختلف با هم بودند
معلمین و مدیرانی همانند آقایان خلیلی،رسول زاده، دنیابین، سلطان پور، صداقت دوست،شیخ بیگی،ستاری، گرگری ، دیزجی،طربخواه...
از معلمین بودند.برای اولین بار اداره بهداشت آن زمان واکسیناسیون را شروع کرده بود ، جالب بود دانش آموزان هیکل درشتی که به
خاطر واکسن نزدن از پنجره فرار می کردند ، گریه های کودکانه ، ترکه های ناظم و معلم برای تربیت و درس خوان نمودن بچه ها برابر
روش آموزش و پرورش کشور، سیگار کشیدن معلمی سرکلاس ،بکار گرفتن شاگردان در نظافت حیاط ، پر کردن تانکر آّب . خدمتگذارانی
پیر مثل مرحوم صفر علی حیدری، ثمری، حسن آقا ، هاشمی و... که بچه ها با آنها اخت بودند ، فرار از مدرسه در ساعات مختلف توسط بی
انظباط ها ، رفتن خدمتگذار دنبال آنها ،نوشتن مشق شب با تعداد مشخص و مشق تعطیلی نوروز به حدی که نوروز را درک نکنی، احترام
دانش آموزان به معلمین حتی بعد از اتمام کلاس درس و خارج از محیط مدرسه ، پایان سال و دعوا های آخر سال تحصیلی و کودکانه ،
پاره کردن کتاب های سال تحصیلی قبلی ، نوشتن انشای فصل ها را تعریف کنید و یک داستان بنویسید ، پارو کردن برف پشت بام ،
توسط دانش آموزان کلاس آخری ها ، آمدن استاندار به روستا و بستن طاق نصرت ها و نحوه احترام کردن بعض ها به سبک اروپایی
همه و همه خاطره هستندو خاطره . هنوز هم این معلمین را دوست دارم و صبر و حوصله آنها را در زمان تدریس تحسین می کنم و
احترام می گذارم.
صادق