پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
نوشته شده در یک شنبه 10 شهريور 1392
بازدید : 1791
نویسنده : بيك بابا

دلم به حال آتشی میسوزد که واپسین دم حیاتش مصادف با زمستان است.

- -
بیداری در چشم مسافر خسته به خواب میرود.

-
زندگی عمری دست مرگ را از دامن موجودات کوتاه میکند.

آرزو میکنم آدم دروغگو بعد از با سواد شدن راست بنویسد.

-
فاصله ی گامهای پرنده ی محبوس را شوق رسیدن به آزادی پر میکند.

-
پرنده ی پیر آنچنان پرواز را از یاد میبرد که در پرنده بودن خودش هم شک میکند.

جزیره در دریا هم دل از خشکی نمی کند.

-
عاقبت غم نیستی ریشه ی هستی را میسوزاند.

-
خاکستر در اوج صداقت بیانگر روزگاری است که آتش گذرانده است.

-
عاشق خربزه ام , زیرا مثل هندوانه تخمه هایش را در سلول انفرادی محبوس نمیکند.

-
گوش سنگین از صاحبش هم حرف شنوی ندارد.

                                                                                    بیک بابا




:: برچسب‌ها: تبریز , شبستر , دیزج خلیل , روستا , علیا , بابا , نوروز ,



مطالب مرتبط با این پست
.