یکی از محل های تبادل اخبار هم جنب
دیوار غربی میدانی کنار درخت تنومند بید بود
که درون آن درخت نیز به دلیل کهنسالی
خالی شده بود و احتمال می دهم
قطری حدود یک متر و اندی داشت و
محل مذکور معروف به شیطانا بازار بود و
مردان غروب ها در آنجا از هر دری
سخنی به میان می آوردند. وقتی
هم که روستا برای خود چوپانی داشت و
صبح زود گوسفندان محل را در میدان جمع
می کرد و برای چرا می برد و هنگام
عصر به روستا بر می گرداند همه
در همان شیطانا بازار جمع می شدند تا
گوسفندان خود را از گله اصلی جدا کنند. این
فرصت ها زمان مناسبی برای رد و بدل
شدن اخبار محلی بود از هر باب
( آبیاری ، کارگر گیری، وقت درو و
کشت و.....اخبارعروسی ها و عزا و اختلافات
خانوادگی و سوتی های افراد و شوخی های مردانه).