پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
مراسم طلب باران
نوشته شده در پنج شنبه 19 بهمن 1391
بازدید : 907
نویسنده : بيك بابا

اجرای مراسم استغاثه برای باران تحت عنوان حابا ننه:

بعضی از سال ها که میزان بارندگی کم ومحصولات دچار کم آبی می شدند، با راهنمایی بزرگان، تعدادی کودک با درست کردن عروسکی با استفاده از یک پارو که لباس بر آن می پوشاندندو در دست یکی از نوجوانان قراردگرفت وبچه های کوچک نیز در دست خود کاسه پیاله سفالی گرفته به درب خانه ها مراجعه و همگی با استغاثه فریاد می زدند: هابا ننه نه ایستر

الاهدان یاغیش ایستر 

  الی قولی خمیرلی

بیر قاشق سواستر،

الله بو اوشاغلارا رحم ایله

مال داواردا سو ایستر

و صلوات های مکرر می فرستادند و از خدا درخواست باران می نمودند.صاحبان خانه ها مقداری آّ ب برروی ادمک چوبی پاشیده و از خدا بر آورده شدن حاجات بچه هار می کردومقداری تنقلات نیز به آنها هدیه می داد.بنا به شنیده ها در دوران قحطی، خشک سالی به اوج رسیده و مردم برای ادای نماز استسقا به بیرون از روستا رفته و بعد از نماز باران شدیدی باریده بود 

                                                                              بیک بابا

بهره برداری با قید منبع


:: موضوعات مرتبط: , , سرگرمی ها , ,
:: برچسب‌ها: استغاثه , دیزج خلیل , باران , علیا , نمازباران ,



ساختن مشعل در دیزج خلیل علیا
نوشته شده در سه شنبه 17 بهمن 1391
بازدید : 1087
نویسنده : بيك بابا

 

ساختن مشعل برای شب عاشورا: تعدادی از دوستان و بچه ها را جمع می کنی ، یک دستگاه طبل کوچک و یک شیپور به آنها می دی ، در وسط میدان شروع به یاحسین گفتن می کنید ، هر از گاهی اعلام می کنی قصد تهیه مشعل برای شب عاشورا را داری ، بچه ها هر گدام مقداری لوازم خواب مندرس و لباس کهنه نیز اورده ، در وسط میدان جمع کرده اند ، مردم با شنیدن خواسته شما اقدام به آوردن مقدار زیادی لباس کهنه و وسایل خواب از کار افتاده خواهند کرد .عده ای نیز تیر جوبی سه متری به قطر 30 سانتی متری و بعضی ها هم پول نقداحسان می کنند. تیر چوبی  4 یا حداکثر 6 تا کافی است ، مقداری سیم فلزی ومقدار یک کیلو میخ بلند (15- 20) و 5 حلب 10 حلب نفت سفید با پول های احسان شده می خرید....................ادامه

هرگونه بهره برداری با قید منبع بلامانع می باشد

 

 


:: موضوعات مرتبط: , , سرگرمی ها , ,
:: برچسب‌ها: عاشورادیزج خلیل , روستا , علیا , مشعل ,



یک گپ قدیمی. دیزج خلیل علیا
نوشته شده در جمعه 13 بهمن 1391
بازدید : 1146
نویسنده : بيك بابا

بیردانشماق ایکی نفر آراسیندا:

یک صحبت بین دونفر

اولی: سحرون آیدین اولسون . گلدیم گوروم آناش یومورتاسی وار؟

صبح بخیر،امدم ببینم تخم مرغ ، مرغ مادر داری

دومی: بخته ور اولاسان ، هله لاپچینلاری چیخاد اتور خوسانلاشاق ، قاینال آلتی یمیسن ؟

خوشبخت باشی، فعلا کفش ها را دربیار بشین مقداری صحبت کنیم ، صبحانه خوردی

اولی :بلی ،  آغ دوداغلین نه سومسینیر ؟

بلی .عروست دنبال چی میگرده بیخودی

دومی: ایکی گوندی  دیغاسی انگه رکلی اولوب ، دارینیر بیزراد تاپا اونا وره درمان اولا.

دوروزه پسر بزرگش بیماره و بیهوش می شه ، میگرده چیزی پیدا کند و بده برای درمان

اولی : بالا بیر زره  بره نوو سویننان توک بیر تپجکلی دنگیلیه ، قویسون قیبله طرفینه اولان کولیه  یا دا آسون هاچیا ، بیرگون سونرا جینقرو قورشقادا ورسون ایشسون یاغجی اولار اینشاالله.

یک مقدار آب جاری برف و باران جدید توی گوزه کوچک درب دار در مسیر هواکش تنور که روبه قبله است بگذارد یا از چوب هفت شکل اویزان کند ، یکروز دیگر در فنجان لعاب دار بریزد و بخورد درست می شود انشاالله

دومی:خبر مبر قایش قویمسان تازه چالما چالمیسان ،سییرقالار موبارکدی  لاب مامیلی ماتان اولمسان؟

چه خبره ، ابرو رنگ کردی،پارجه دور سر را (عمامه زنانه) عوض کردی ، گوشواره هات مبارک . خیلی طناز شدی.

اولی: ساغ اول ، اوغلان امیراز قویماقا آواش گیدیبدی ، آغشام گلیب گدجیوک قیز گورمیه ، الچیلیگه

سلامت باشی ، پسره رفته همیاری برای تسطیح و کرت بندی عصر می آید برویم برای دختر دیدن و خواستگاری

دومی:هله اونون آغزیندان سوت ایی گلیر ، کیمین قیزیدی ، پس بیر الون یاغدا بیر الون بالدادی؟

هنوز دهنش بوی شیر میدهد ، دختر کیه، پس یکدست در روغن و یکدشت در عسل داری

اولی: کوخانین قیزی دیر، آلا ایتدن مشهوردور، اوغلان دییر اولدی وار دوندی یوخ.

دختر کدخدا است از سگ زرد مشهور است، پسره می گه می میرم ولی از او جدا نمی شم.

دومی: بالا بیوک باشین بیوک بلاسی اولار ، کبینده ، دانشیماقدا یوکوزی توتماسونلار، شرطی شوخمدا کس ،ایاقیزی یورقانوزه گوره اوزاردون. بخته ور اولسونلار.

جایگاه بزرگ درد سرهای بزرگ هم دارد،در مهریه و صحبت کلاه سرتان نگذارند، تمام شروط را در همان مجلس تمام کن، پایتان را اندازه لحافتان دراز کنید، خوشبخت باشند.

اولی : جانیم یانسون ، ایله قیزیشدوق که گونارتا اولدی هله پیش میش قویمامیشام ، ، اوشاقلارون ده دسی  ایندی گلر  قوالاقا گوتورر، سسین آتار باشینا  .

خاک به سرم ، ازبس گرم صحبت شدیم ،ظهر شد هنوز غذا نپخته ام ، پدر بچه ها الان می آید و دادوبیدا میکند

   دومی : یومورتالار یاددان چیخماسون ، اینشالله بالالاروون بهره بارین گورسن.

     تخم مرغها یادت نره انشاالله بهره فرزندان را ببینی(رشد و توسعه)    

هدیه کننده مادر.           بیک بابا


:: موضوعات مرتبط: , سرگرمی ها , ,
:: برچسب‌ها: گفتگودیزج خلیل , قبیله , علیا , بابا , گپ قدیمی ,



نوروزدر دیزج خلیل علیا
نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391
بازدید : 989
نویسنده : بيك بابا

نوروز در روستا

چند روز مانده به نوروز، مادران با تهیه سبزه کندم،پختن شیر برنج یا شیر بابلغور،دلمه برگ مو و کلم،گلاب گیری،تهیه تخم رنگی با استفاده از رنگ دانه های طبیعی،آماده کردن پول خرد سکه ، آمادگی لازم را برای پذیرایی از مهمانان نوروزی پیدا می کرد.،( غذا ها در محیطی سربسته و خنک نگهداری می شد).. چند ساعتی به تحویل سال مانده مقداری پول خرد ( سکه ) به همه داده می شود تا در زمان تحویل سال ..................ادامه

 


:: موضوعات مرتبط: , , سرگرمی ها , ,
:: برچسب‌ها: تابازی , دیزج خلیل , روستا , علیا , الاکلنگ , نوروز ,



چهار شنبه سوری. دیزج خلیل علیا
نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1391
بازدید : 1000
نویسنده : بيك بابا

چهار شنبه سوری در روستا

اسفند ماه فرارسیده و تمام خانواده ها دغدغه خانه تکانی و خرید و پذیرایی را دارند.زنان و دختران چند روز مانده آخر سال وظیفه خانه تکانی و شستشوی کامل وسایل ریز و درشتی که قابلیت خشک شدن سریع را داشتند می شستند و تمیز می کردند.وسایل هر اتاق و انباری های ها را برای هواخوری بیرون آورده و بعد از جاروب و ............ادامه


:: موضوعات مرتبط: , , سرگرمی ها , ,
:: برچسب‌ها: چهار شنبه , دیزج خلیل , علیا , حنا , دختران ,



مراسم فوت . دیزج خلیل علیا
نوشته شده در جمعه 22 دی 1391
بازدید : 1563
نویسنده : بيك بابا

مراسم تدفین و عزاداری روستا

مرگ بر هر خلق شده ای وجود دارد. انسان ها نیز از این مقوله به دور نیستند. در زمان های گذشته ، وقتی فردی از خانواده فوت می نمود همسایگان و فامیل در مرخله نخست اقدام به روبه قبله کردن مرده ، بستن چشم و دهان مرده، دلداری صاحب عزا ، تهیه امکانات شتسشوی میت در حیاط خانه می کردند( تهیه آب گرم در دیگ،یک لنگه درب یا نردبان،کفنی،صدر و کافور و حنا،دو تیکه چوب کوچک از درخت بید یا انار، غسال یا غساله ،آوردن تابوت بزرگ و سنگینی از مسجد یا گورستان، گورکن و قبر). مرده  را پس از شستشو و تکفین ، حاضرین برای .................ادامه


:: برچسب‌ها: مرگ , جنازه , دفن , دیزج خلیل , علیا , قبرستان , قبرکن ,



فروشندگان دوره گرد
نوشته شده در پنج شنبه 7 دی 1391
بازدید : 918
نویسنده : بيك بابا

دوره گردها در دیزج خلیل علیا

 آمدن دوره گردها تحت عنوان فروشنده سبزی و سیفی جات ، نمک،بساطی یا چرچی که اهل منطقه بودند یا فروش الک ، دایره، غربال که جزء عشایر( قراچیلار که در اصل همان کراچیلر که از نوادگان کراچی های هند بودند و از گذشته در مناطق آذربایجان سکونت داشتند) خود داستانها دارد. 

 


:: برچسب‌ها: تبریز , شبستر , دیزج خلیل , روستا , علیا , بابا ,



کشاورزی . دیزج خلیل علیا
نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1391
بازدید : 1127
نویسنده : بيك بابا

کاشت و داشت و برداشت روستا

کاشت غله و حبوبات و علوفه به طور معمول کشت آبی در پاییز و بهار بود. قبل از شخم زدن زمین چنانچه زمین خشک وسفت شده بود یک وعده آبیاری  انجام و در فرصت چند روزه زمین قابل شخم زدن می شد.شخم زدن زمین های کشاورزی و باغات با گاو آهن و با استفاده از دو گاو انجام می گرفت. کس که مسئول کنترل کاو ها برای شخم زمین بود، یک جفت کفش چارق به پامی کرد وخیش یا پیش رونده را مجهز به پوشش فولادی ساخته، چوب طوق  را به همراه طوقه های مثلثی به گردن گاوهای نرقرار می داد . موقع شخم زدن صدای هو هو توسط استاد شخم زنی( جوتچی) بلند ، هنگام خوردن چاشت شوخی ها و توکل ها به راه بود تا شخم زدن خاتمه یابد.

بعد از شخم زنی نوبت به پاشیدن تخم غلات و کرت بندی می رسید،معمول بود...........ادامه

هرگونه برداشت بدون قید منبع ممنوع است


:: موضوعات مرتبط: , , ,
:: برچسب‌ها: , دیزج خلیل , خرمنکوب , گاواهن , تورکاه ,



ماه مبارک رمضان دیزج خلیل علیا
نوشته شده در پنج شنبه 2 آذر 1391
بازدید : 1727
نویسنده : بيك بابا

رمضان در روستا

 

 

ماه رمضان برای مردم روستا از حرمت خاصی برخوردار بود، دنبال کردن رویت ماه در شب آخر ماه شعبان  و شب آخر رمضان را کاری مستحب دانسته و غروب به پشت بام منازل یا مسجد به احتمال دیدن ماه می رفتند.روز های ماه رمضان برای استفاده از کلام وعاظ و ادای نماز جماعت در مسجد حاضر می شدند و ما بقی اوقات را به کار و زندگی روزانه می پرداختند.. چون امکانات مدرن وجود نداشت ساعتی قبل از سحری و چند دقیقه مانده به اذان صبح، توسط یکی از جوانان در کوچه ها شیپور زده می شد.اذان صبح وظهر و مغرب توسط  موذن بر بالای پشت بام مسجد با صدای بلند ادا می گردید.در اواخر دهه چهل با آمدن برق و بلندگو، این کار ها نیز راحتر و رساتر شد.برای شیپورنواختن خیلی از جوانان همکاری داشتندولی آقای محمد قوخماز سرآمدتر به نظر می رسید،اذان نیز توسط افرادی همچون قربانعلی کرم زاده ، حسین علی افامی، جعفر صادق دهقان ،مسعود باباپور، قاسم لطیفی، حسین غازیان اجرا می گردید.

در مراسم های نماز جماعت آقای محمد شفی شفی زاده ، آقای رستمعلی نقابی بین دو نماز ظهر و عصربه خواندن دعای ماه رمضان و میرزا محمد دلالت ضمن حضور در صف نماز و ادای تکلیف،به عنوان مکبر هم بودتا صف های بعدی مراحل نماز را متوجه شوند. شبهای قدر  دعای شب قدر و زیارت وارث  توسط آقایان شفی زاده ، رستمعلی نقابی ، نوجهانی ها ، جعفر صادق دهقان و حسن زنده دل ، یوسف رسول زاده قرایت می شد، شخنرانی وروضه را صرفا روحانی محل ( قدرت  وجدانی سرابی)به عهده داشت. 

 بیک بابا


:: موضوعات مرتبط: , , سرگرمی ها , ,
:: برچسب‌ها: قوخماز , دیزج خلیل , شفیزاده , افهامی , رمضان ,



دبیرستان رضاخورشیدی دیزج خلیل
نوشته شده در دو شنبه 29 آبان 1391
بازدید : 1070
نویسنده : بيك بابا

خاطرات دبیرستان روستا

نیمه اول سال پنچم بود که به دبیرستان رضا خورشیدی نقل مکان شد و به دلیل تغییر سیستم تحصیلی به راهنمایی ،کلاس های راهنمایی در آنجا شروع شد مدرسه ای که آزمایشگاهی داشت و کادر آموزشی تغییر کرده بود ، تعدادی از کلاس ها به صورت مختلط بود و برای هر درسی معلمی جدا ( آقا و خانم) سر کلاش حاضر می شد، دیگر مثل دبستان مینو نبود که شاگردان فقط از هفت محله باشند بلکه شاگردان جدیدی از وایقان و نوجده هم به کلاس ها اضافه شده بود، سطح تحصیلی معلمین و رفتار های آنان فرق کرده بود،برنامه های دو هزار و پانصد ساله تشکیل می شد و بعضا والدین برای مسایلی به مدرسه دعوت می شدند،دختران و پسران مثل خواهر و برادر در کنار هم بودند هرچند که کوری خوانی هایی  در کلاس بین این دو قشر وجود داشت ولی افکار منفی بین آنان واقعا در حد صفر بود و هنوز هم بعد از گذشت سالها از این کلاس ها دختران و پسران همکلاسی آن روزگار خیلی محترمانه با همدیگر سلام وعلیک دارند و احترام همدیگر را رعایت می کنند. دبیران آقا و خانم را هر کجا ببینند تکریم می کنند ،کادر تربیتی آن روزگار عبارت بودند از آقایان رستمعلی نقابی، حسین نقابی، محمد زاده ،میرزا محمد زاده،رسول زاده، میرزایی ، کبود،خانم ها جعفری ، رشدی،کلام الهی، ،مزین دیزجی و ... که اکثر دانشگاه دیده بودندیا در سطوح بالای تربیت معلمی و بیشتر دبیران از تبریز می آمدند.

یادشان گرامی و عاقبتشان به خیر . جا دارد از مدیریت  و ارشادات اخلاقی مرحوم برادران نقابی در آن دوران  یادی شود که روابط اخلاقی خوبی را در آن محیط  مختلط برقرار کرده بودند.ماجرای درخت کاری سمت جنوب حیاط دبیرستان ، مسابقات مختلف بویژه الاغ سواری در جشن سلطنتی ،رد وبدل شدن نگاتیو پلی گپی سوالات امتحانی، جابجایی تخته پاک کن اسفنجی آجری رنگ با آجر یا تخته  نگهدار چلو درب کلاس برای سر بسر گذاشتن با دبیر ، رفتن اردو با بعضی از دبیران ، گرفتن تغذیه رایگان بعضی از بچه ها با لطایف الحیل یا تهدید ،خواندن کتاب های ممنوعه سیاسی وایجاد ارتباط پنهانی با دانش آموزان مورد اعتماد ،رفتن به باغات برای درس خواندن وتماشای فیلم های باراتا و مرد شش میلیون دلاری.... هریک داستانی جداگانه است که مجال پرداختن به تک تک آنها از حوصله خارج است.نیاز به عنوان نیست که این دبیرستان نیز در ارتقاء علمی منطقه خدمات شایانی داشته است. من دبیرستان گلشن راز شبستر را نیز تجربه کرده ام  ولی خاطرات این دوران  با خلد آشیان حسین پررنگ که به حق جوانی فهیم ، خداجوی ،درد آشنا ، با ادب و محجوب بود شروع و خاتمه می یابد.چند مدتی نیز بادوستان بزرگوار ومتدین و تلاشگر حسن کا ظم پور و قاسم ناپیدا به اتفاق چهار نفری خاطراتی بیاد ماندنی بر خود بوجود آوردیم.


:: موضوعات مرتبط: , , سرگرمی ها , ,
:: برچسب‌ها: رضا خورشیدی , دیزج خلیل , دمساز , علیا , بابا , پررنگ , آزمایشگاه ,